نوشته: حسن اسدی
توالی اتفاقات و کاهش فاصله بین بروز آنها که منتهی به ورود خسارات عمده به ملک و ملت، فرسایش و ریزش نیرو در نزد حامیان حاکمیت و هدایت امور به رفتارهای رادیکال در نزد مخالفان و معترضان می شود تهدیدیست جدی که می باید از سوی اکابر قوم و موثران در تصمیم ها مورد دقت واقع شود؛ زیرا که در عمل آتشی را می نمایاند که در آینده ای نه چندان دور همه موجودیت کشور را در میان خواهد گرفت و بیش از مردم دو عنصر حکومت و دین را طعمه زبانه های پر لهیب خود خواهد گرداند
در آسیب شناسی این اتفاق یک سویه و بی بازگشت علت های فراوانی را می توان مورد اشاره قرار داد؛ اما اگر از همه آنها فاکتور بگیریم دو علت برای دوام و گسترش شرایط از همه موارد مهمتر می باشد که عبارتند از:
1. سخن گویان پر تعداد حاکمیت
2. بی توجهی و انفعال هسته سخت قدرت به شدت یابی جریان های مخالف و سمت حرکت رخدادها
در بحث سخنگویان پر تعداد که به نظر من علت بعدی نیز بیشتر از آن منتج می شود همین اندازه می شود گفت که در هیچ جایی از دنیا نمی توان سیستمی را پیدا کرد که برای برقراری ارتباط با گروه های هدف و یا انتقال منویات خود هر کسی با هر سطحی از دانش اجازه داشته باشد خود را در موضع اتخاذ و بیان مواضع قرار دهد و به عنوان یک مرجع مطلق هر چیزی را به نام تصمیم نظام منعکس کند و بعد از ایجاد جریانی مخالف و بروز بحران دامنگیر میان مردم و حکومت چنان گم و گور شود که کسی نداند گوینده این حرف و انتقال دهنده این موضع چه کسی بود و کجا رفت.
برای نمونه به همین اتفاق اخیر و حوادث تبعی آن اگر توجه کنید متوجه می شوید داستانی که می شد با یک قبول مسئولیت و معذرت خواهی ساده تمام شود و حتی باعث الفت میان مردم و مسئولان شود با مواضع نوسانی و حرف های شداد و غلاظ افرادی که اساسا مسئولیتی نداشتند چنان توفانی براه افتاد که هزینه های بس سنگین و پایداری را بر جامعه و حکومت تحمیل کرد
حال فرض را براین بگذاریم که شرایط در همین حد مدیریت و کنترل شود و مردم به خانه های خود باز گردند در چنین حالتی پاسخ به این ابهام ها چه خواهد بود؟
1. آیا ممکن است همه آثار تلخ حادثه التیام یافته و شرایط به حالت اولیه برگردد؟
2. آیا تضمینی وجود دارد که اتفاقی و حادثه ای مجددا آتش زیر خاکستر را سرکشتر از گذشته بر نیفروزد؟
قطع به یقین سخنگویان پر تعداد البته ساکت چند روز اخیر که باز شرایط را برای سخنرانی و بیان مواضع تند مناسب خواهند یافت این اجازه را به جامعه و حکومت نخواهند داد تا متمرکز در این ابهام ها شوند؛ زیرا این افراد که وجود و حضور خود را در حاکم شدن مواضع غیر تخصصی و هیجانی بر حیطه تصمیم گیری و آسیب شناسی یافته اند با ظهور مجدد و دمیدن در آتش هیجان و انتقام باعث خواهند شد که اصل داستان که از محل بی توجهی به اهداف کلان جامعه و مفهومی به نام کشور و ملت حادث شده است مورد غفلت واقع شود
برای برون رفت از این شرایط و تبدیل تم هیجانی امور به متن متفکرانه و تعقلی لازم می دانم چند سئوال اساسی را مطرح کنم:
در این حادثه شدت ورود خسارت به سرمایه های معنوی حاکمیت چه تناسبی با حوادث مشابه قبلی داشت؟ و یا به عبارتی شدت ورود خسارت به سرمایه های معنوی حاکمیت در سطح ورزشکاران، هنرمندان، نویسندگان و حتی متفکران چه میزان بود؟ برای نمونه چه کسی می تواند نقشی چون نوام چامسکی را برای دفاع از حاکمیت در سطح جهانی بازی کند؟
چه سطحی از اعتماد و اطمینان مردم به درستی تصمیم ها و توان دفاع از درستی آنها توسط مسئولان آسیب دیده و یا مردم باور خود را به این موضوع حفظ کرده اند که تصمیم ها درست است و مسئولان می توانند از آن دفاع کنند؟
با این سئوال ها و ابهام ها باید این واقعیت را قبول کرد که سخنگویان متعدد و در بسیاری از اوقات فاقد کمترین تخصص در تحلیل شرایط عملا حاکیمت را در موضع مصداقی طرفی از مسابقه طناب کشی قرار داده اند که اعضای تیم آن کم کم موضع عوض می کنند و به اعضای تیم مقابل افزوده می شوند پس دشمن واقعی مردم و حکومت در اصل سخنگویان پر تعداد و بی تخصص می باشند که به هر شکل ممکن باید آنها را به سکوت وا داشت و گرنه ادامه این روند هزینه های بسیار تلخی به بار خواهد نشاند