تهیه: حمید سپهری
هیدگر در رساله ای به نام «حقیقت و نسبت آن با هنر» آورده است: سرآغاز کار هنری و هنرمند ، هنر است. یعنی هم اثر هنری و هم هنرمند از هنر نشات می گیرند.
چون هنر هست ، اثر هنری نیز هست؛ و چون هنر هست، هنرمند نیز هست. مقصود از سرآغاز، مبدا، منشا و ماهیت یک چیز است.
ماهیتی که ذات یک چیز از آن بر می خیزد. در اثر هنری رخداد حقیقت است که رخ می نماید. یعنی اثر هنری از مصادیق تحقق حقیقت است.
از دیدگاه هیدگر حقیقت جنگ میان ظهور و خفاست. حقیقت به درآمدن از حجاب است . بنابراین حقیقت چیزی نیست مگر این جنگ.
وی اثر هنری را از مصادیق تحقق حقیقت می داند و از این رو پیکار میان ظهور و خفا در حوزه هنر و در اثر هنری به تحقق می رسد. پس حقیقت همین پیکار است.
حال اینکه به چه میزان هنرمندان ما توانسته اند در این پیکار ظهور و خفا موفق باشند و حقیقت را از حجاب خارج کنند تا در راستای تعالی انسانی مورد بهره برداری قرار گیرد موضوعی قابل تامل است.
البته با دقت در میان آثاری که امین تارخ به تصویر کشیده است می توان شاهد پیکار حقیقت جویی بود.
در روزهایی که شاهد واکنش بخشی از جامعه هنری و ورزشی کشور به ناآرامی هایی اخیر بودیم و کماکان نیز ادامه دارد امین تارخ چشم بر دنیای هنر فروبست.
روز دوم مهرماه با خبر فوت ناگهانی امین تارخ همراه بود، هنرمندی که همواره الگو و معلم مناسبی برای هنر و تفکر هنرمندان بعد خود است.
امین تارخ متولد 20 مرداد 1332 در شیراز بود. وی در سال 1356 از دانشکده هنرهای نمایشی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و تحصیلات تکمیلی خود را در سال 1363 با کسب مدرک فوقلیسانس در رشته مدیریت فرهنگی به پایان برد.
وی در سال 1387 لوح افتخار «هنرمند ملی» را دریافت کرد. و همچنین بهعنوان عضو هیئتمدیره خانه سینما نقش مهمی در عملکرد صنفی این نهاد داشت.
بازیهای امین تارخ در اکثر آثار ملی و فاخر ایران باعث میشود تا یاد او هیچگاه از هنر این مرزوبوم فاصله نگیرد، همچنین کار با کارگردانان بزرگ ایرانی و البته معرفی بازیگران سرشناس به هنر ایران از دیگر مواردی است که این هنرمند فقید را به عنصری مهم در هنر تبدیل میکند.
شروع مسیر درخشان امین تارخ
شروع کار تارخ مانند بسیاری از هنرمندان موفق هنرنمایشی از تئاتر است، مطابق با اطلاعات موجود، نمایش لورنزاچیو در سال 1352 اولین عصر نمایشی وی بر صحنه تئاتر و نقطه شروع زندگی هنری امین تارخ است؛ بعدازاین نمایش آثار دیگری از امین تارخ بر صحنه تئاتر به چشم میخورد اما شاید تلهتئاتر «ارثیه ایرانی» نوشته اکبر رادی نقطه عطفی در کارنامه هنری تارخ باشد، تلهتئاتری که سال 1356 از تلویزیون ملی ایران پخش شد و تارخ را به جامعه هنری ایران معرفی کرد.
حضور در نمایش «مرگ یزدگرد» در سال 1385 مقدمهای بر اولین حضور سینمایی تارخ بود، اولین حضور وی در پرده نقرهای همراه بود، «مرگ یزدگرد» شروع داستان امین تارخ و سینما در سال 1360 بود.
تأثیر امین تارخ بر سریال سازی ایران نیز غیر قالب انکار است، دو سریال مهم و البته درخشان آن روزهای ایران یعنی سربداران و ابوعلی سینا با نقشآفرینی وی در قامت نقش اول هر دو سریال همراه بود.
دیگر حضور درخشان امین تارخ در فیلم «دلشدگان» بود، اثری که علی حاتمی کارگردان آن در رابطه با نقش تارخ در این فیلم اینگونه میگوید: «هیچکس بهجز امین تارخ نمیتوانست شیدایی «جلالالدین» جوانی پدر در فیلم مادر و شوریدگی و دلباختگی «طاهر» خواننده گروه موسیقی فیلم دلشدگان را ایفا کند.
پیش از آغاز نگارش فیلمنامه این دو اثر؛ تمامی خصوصیتهای شخصیتها را که از صفات بارز در هنر بازیگری امین تارخ بود را انتخاب کردم و این دو کاراکتر را برای او به رشته تحریر درآوردم.»
جوایز و انتخابها
کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (پرونده هاوانا)
لوح تقدیر بازیگر نقش اول مرد مجله گزارش فیلم (مجسمه) - سال 1372
دوره 15 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال 1375
دوره 24 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال 1384
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (ماه و خورشید)
برنده تندیس شبکه سوم سیما بهترین بازیگر نقش اول مرد (معصومیت از دست رفته)
برنده تندیس حافظ مجله دنیای تصویر بهترین بازیگر نقش اول مرد (معصومیت از دست رفته)
برنده تندیس جشنواره عاشورائیان بهترین بازیگر نقش اول (معصومیت از دست رفته)
لوح افتخار به عنوان «هنرمند ملی» - سال 1387