گفتگو از فائزه صدروضعیت احزاب در ایران به چه صورت است؟ آیا فعالیتهای احزاب در کشور به رسمیت شناخته میشود؟علی رغم این که حدود 100 سال سابقه حزبی در کشور ما وجود دارد؛ متاسفانه در طول تاریخ ایران، چه قبل و چه بعد از انقلاب، حکمرانان توجه خاصی به حزب نداشتند.از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا به امروز شاهد بودیم اکثر کسانی که میخواهند در انتخاباتی به عنوان رییس جمهور یا نمایندگان مجلس رای بیاورند، به احزاب متوسل میشوند ولی به محض این که رای آوردند، به این دلیل که خودشان را به حزب بدهکار ندانند میگویند ما جزو هیچ حزب و گروهی نیستیم و ما مستقل هستیم.من یکی از بنیانگذاران خانه احزاب هستم. در خانه احزاب جریان های اصولگرا، مستقلین و اصلاح طلبان و اعتدال گرایان حضور دارند؛ اما متاسفانه احزاب در خارج از این مجموعه به جایگاه واقعی خودشان نرسیده اند و فقط در زمان انتخابات از ظرفیتهای آنها بهرهبرداری میشود و وقتی انتخابات تمام شد فردی که با تلاش احزاب انتخابشده در اولین اظهار نظرها در برابر اذهان عمومی حاضر میشود و میگوید من به هیچ حزب و جریانی وابسته نیستم!امروز حاکمیت در کشور یک دست شده و جریان اصولگرایی در راس هر سه قوه قرار دارد، آیا با این وجود همچنان عقیده دارید احزاب در راس حاکمیت قرار ندارند؟در کشور ما سه جریان عمده وجود دارد. در مجلس پنجم که بنده نماینده بودم 127 نماینده مجلس خود را به عنوان اصولگرا معرفی میکردند و 108 نماینده آن زمان به عنوان اصلاح طلب نامیده میشدند و حدود 38 تا 40 نفر هم حزبی بودیم که به عنوان جریان مستقلین و اعتدال گرایان شناختهشده بودیم.متاسفانه در هر دورهای جایگاهی برای جریان مستقلین کشور در نظر گرفته نمی شود و در میان رقابتهای دو جریان دیگر، کمتر فرصتی برای بروز و ظهور مستقلین فراهم میشود.اکثرا اصول گرایان بر سرکار می آیند و تعدادی از اصلاح طلبان را به کار می گیرند. وقتی اصلاح طلبانی دولت را در دست می گیرند باز هم تعداد زیادی از اصولگرایان در راس هستند.چرا به نظر میرسد حاکمیت از اعمال نظام حزبی اجتناب میکند؟عدهای از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز حاکمیت مردم را قبول نکردند و ارادهای برای استقرار جمهوری ندارند. برخی از مسئولین برای اینکه بتوانند آن طور که میخواهند عمل کنند، سعی میکنند رابطهای بین مردم و حکومت وجود نداشته باشد تا بتوانند با نادیده گرفتن خواستههای مردم برنامههای خودشان را دنبال کنند.به همین دلیل مسئولین ما احزاب را به بازی نمی گیرند. اگر حزب را رابط بین جامعه و حاکمیت بدانیم، طبیعتا مسئولی که اراده دارد مستبدانه عمل کند؛ احزاب را مانعی در برابر خودش میبیند.بعضیها هنوز در فضای قبل انقلاب هستند و همچنان دیکتاتورمآبانه عمل میکنند. یک نفر انتخاب میشود و اطرافیانش اتوبوسی میآیند و همانها اتوبوسی میروند و دیگرانی جایشان را میگیرند. نه وقتی آمده اند کارنامه روشنی دارند و بررسی میشوند و نه وقتی میروند دستاوردی وجود دارد. نقد هم نمیشوند، چون تمامی این مراحل باید در احزاب انجام شود و این طیف احزاب را فقط در پوسته و نقشی ظاهری قبول دارند و اجازه نداده اند احزاب رشد کنند.فارغ از شعار و بهدوراز کلیشه ها و با توجه به ساختار موجود حکمرانی در ایران، برای تقویت احزاب چهکارهایی میتوان انجام داد؟مسئولین ردهبالای کشور باید به طور مرتب جلسات مختلفی با احزاب داشته باشند. احزاب که تنها نباید در ایام انتخابات ضربهگیر نظام باشند. احزاب باید اداره کننده کشور باشند تا در برابر عملکرد خود پاسخگو باشند. این شیوه کشورداری به نفع مملکت است.زمانی که رئیس خانه احزاب بودم شاید بیش از 40 بار با سران قوا مکاتبه کردم که با شورای مرکزی خانه احزاب ملاقات داشته باشند. همیشه شانه خالی میکردند و فقط موفق شدم یکبار در دوران ریاست آقای لاریجانی در مجلس اعضای شورای مرکزی احزاب را به ملاقات با ایشان ببرم که همان دیدار بسیار موثر واقع شد و آثار و برکاتی داشت.این بزرگ ترین نقص و ایراد احزاب در کشور ما است که حق خود را مطالبه نمیکنند.