کاظم طیبی فر: فلسفه و هنر زیستن (3)؛ در بابِ لذت‌گرایی
آیا لذّتِ بیشتر، موجب زندگی بهتری می‌شود؟
سه شنبه 15 شهريور 1401 - 17:23:45

به گزارش اراده ملت، کاظم طیبی فر- در دو بخش پیشین این نوشتار، تحت عنوان “فلسفه و هنر زیستن 1 و 2”، ابتدا به بحث فلاسفه در مورد کاربرد داشتن یا نداشتن فلسفه در چگونگی زندگی و بهینه‌سازی زیستن پرداختیم و پس‌ازآن، با ذکر نمونه‌هایی، تلاش فلسفه ورزان را برای بازخوانی یک مکتب یا دیدگاه فلسفی یک فیلسوف خاص در جهت گزینش و بیرون کشیدن روش خوب زیستن بازنمایاندیم.

آیا لذّتِ بیشتر، موجب زندگی بهتری می‌شود؟

امّا هدف در این سلسله مقالات، ماندن در حصار مباحث آکادمیک و دانشگاهی نیست بلکه قصد داریم به‌صورت صریح، انضمامی و کاربردی، از فلسفه، از کل تاریخ، مکاتب و دیدگاه‌های فلسفی بپرسیم که چگونه باید زندگی کنیم تا زندگی‌مان را بتوان خوب و مطلوب توصیف نمود؟

هدف ما بررسی و ماندن در قالب یک دانش نیست. از فلسفه برای یافتن پاسخ پرسشمان مدد می‌گیریم، آن‌هم تنها به این دلیل که ماهیت پرسشمان فلسفی است. البته در بررسی‌مان، بر ماندن در حوزه فلسفه اصرار نداریم و جزمیت یا دگمی‌ای در کار نیست.

هرکجا به علوم دیگری نیاز احساس کنیم، از آن علم هم استمداد می‌کنیم. خاصیت پرسشگری غیر آکادمیک همین است. وقتی مبحثی و پرسشی را به‌صورت غیر آکادمیک بر دانش عرضه می‌کنیم، الزامی بر ماندن در حوزه یک علم خاص وجود ندارد.

آکادمیسین ها و اصحاب رسمی دانشگاه برای عرضه محصول کار خود مجبورند در حوزه تخصصی خود سخن بگویند امّا ما به‌عنوان یک انسان دغدغه مند چنین اجباری نداریم.
از این گذشته و بعد از در نظر گرفتن این مقدمه، به پرسش خودمان بازمی‌گردیم که “خوب زیستن و هنرِ داشتن زندگی خوب چیست؟
شاید اولین و دم‌دستی‌ترین پاسخ به این پرسش، پاسخ لذت‌گرایانه است. لذت‌گرایان که لزوماً اهالی دنیای دانش نیز نیستند و می‌توانند از مردم عادی نیز بیشتر باشند، در پاسخ به پرسش خوب زیستن چگونه زیستنی است، پاسخ می‌دهند که زندگی پر لذت، انباشته از لذت‌های مختلف، زندگی مطلوب و خوب است.

به‌عبارت‌دیگر، یک زندگی پر از لذت، زندگی خوبی است و در مقابل، زندگی مملو از رنج و درد، زندگی نامطلوب. به همین منوال، هر چه مقدار مجموع لذت‌های زندگی بیشتر باشد، یک زندگی را واجد صفت خوبی می‌کند.

طرفداران لذت‌گرایی (hedonism) دلایل مختلفی برای اثبات نظرشان ارائه می‌کنند. یک دلیل آن‌ها بر تجربه-

پذیری ادعایشان مبتنی است یعنی ایشان با این پشتوانه که خوبی و مطلوبیت لذت در زندگی، قابل تجربه برای همه است به اثبات مدعایشان می‌پردازند.
هر انسانی که از نحوه خوب زیستی می‌پرسد، در حال تجربه زندگی است و بسته به اینکه در چه سنی باشد مقداری از تجربیات زیستنش را در خاطر خود انباشته است.

 بنابراین، او تجربه و تجربه پذیری را می‌فهمد و برای تجربه در زندگی‌اش به دنبال پاسخ به پرسش خوب زیستن نیز هست، پس می‌باید پاسخی که می‌یابد قابل تجربه باشد و تجربه‌های قبلی او از زندگی، آن پاسخ را تائید کنند.
مدعای لذت‌گرایان را تجربیات ما تائید می‌کند یعنی انباشت لذت در زندگی آن را دلپذیر و مطلوب می‌نماید. پیداست که زندگی‌ای پر از لذت، یا حداقل زندگی‌ای که مقدار لذت‌های آن به مقدار آلامش بچربد را هر تجربه‌گر زندگی و هر بشری تائید می‌کند.

پس مدعای ابتدایی لذت‌گرایان که بر اصالت تجربه مبتنی است را نیز می‌توانیم بپذیریم؛ این مدعا را که “ هرچه مطلوب است باید در تجربه خودش را نشان دهد”.

به زبان ساده و به بیان خودمانی، هر چه یک زندگی پر لذت تری داشته باشیم زندگی نیکوتری داریم و اعتقاد به این موضوع از تجربه‌های ما ناشی می‌شود. همه ما لذت‌هایی را تجربه کرده‌ایم و دردهایی را. بدیهی است که می‌کوشیم مقدار لذت‌ها را افزایش دهیم و از دردها بکاهیم، اگر نتوانیم نابودشان کنیم.
دلیل دوم لذت‌گرایان ‌هم از همین نقطه نشاءت می‌گیرد یعنی انگیزه انسان. انگیزه هر آدمی کسب لذت است، چنانکه فروید می‌پنداشت. به تجربه نیز دریافته‌ایم که چنین است و اعمالمان برای کسب لذت و دفع درد به انجام می‌شوند؛ اما باید توجه داشت که لذت‌گرایان یک‌قدم از فروید جلوترند و پا را فراتر می‌نهند. لذت‌گرایان اعتقاددارند که کسب لذت و دفع درد یگانه انگیزه تمام اعمال ماست.

به‌زعم ایشان، تنها و تنها برای کسب لذت و دفع رنج است که کاری می‌کنیم و عملی مرتکب می‌شویم. غایت و هدف نهایی همه اعمال در تمام طول زندگی‌مان کسب لذت است یا دفع رنج.
البته، لذت‌گرایان، علاوه بر دلیل انگیزشی و دلیل تجربه‌گرایانه شان به همبستگی میان کل عوامل در زندگی نیز نظر و توجه داشته‌اند.
با یک مثال این موضع لذت‌گرایان را تشریح می‌کنم. مثلاً در یک‌شب خاص، فردی خاص، تمام‌وقتش را به خوش‌گذرانی اختصاص داده و واقعاً نیز لذت می‌برد تا زمانی که برای ساعتی، دردی در یکی از دندان‌هایش احساس می‌کند.

با یک قرص، یا حتی عاجل و فوری‌تر از آن، با یک اسپری بی‌حسی دردش را به کل التیام می‌دهد و شب خود را با کام‌جویی و لذت بردن ادامه می‌دهد.
همین شخص، فردای آن شب خاص، در برآورد خوبی آن شب به نتیجه مطلوبش می‌رسد. به گمانش، او شب خوبی را از سر گذرانده. اگرچه مقداری درد را هم در همان شب تجربه کرده ولی برآیندش از کل آن خوش‌گذرانی این است که “شب خوبی از زندگی” را گذرانده.
وجود این همبستگی میان لذت با خوبی و مطلوبیت شب موردنظر، به گمان لذت‌گرایان، دلیل دیگری بر اصالت لذت است. اگرچه در آن شب مقدار کمی درد نیز جود داشت لیکن استفاده دارو در جهت رفع آن، منجر به مطلوبیت کل آن شب گردید؛ بنابراین، میان مقدار کل لذت در برهه‌ای خاص، مثل برهه زندگی یک شخص با خوبی و مطلوبیت آن زندگی همبستگی و رابطه مستقیم وجود دارد.

بنا بر آنچه تاکنون از لذت‌گرایی بیان شد، به‌صورت خلاصه می‌توان گفت که سه گونه دلیل از سوی لذت‌گرایان برای اثبات ادعایشان ارائه‌شده؛ دلیل انگیزشی، دلیل تجربه پذیری و دلیل همبستگی. هرکدام از این دلایل قابل مناقشه است و از طرف دیگر، اصالت لذت و این مدعا که لذت، غایت نهایی زندگی انسان است بر اساس حس شهودی ما قابل‌قبول به نظر نمی‌رسد.
اینک برای اینکه ببینیم لذت‌گرایی را می‌توانیم بپذیریم یا نه می‌توانیم برای آنکه خوب بودن زندگی را در کسب هر چه بیشتر لذت بدانیم یا ندانیم، به‌نقد ادله و پس‌ازآن، به‌نقد مدعای اصلی لذت‌گرایی می‌پردازیم تا درنهایت، قضاوت عقلانی و مستدلی درباره پاسخ لذت‌گرایانه به نحوه خوب زیستی داشته باشیم.

اپیکور و جرمی بنتام معروف‌ترین هواداران این گمان هستند و از لذت‌گرایی در اشکال مختلف و به سبک‌های گوناگون دفاع می‌کنند. تامس هرکا با کتاب “بهترین‌های زندگی”، روان، شیوا و همه‌فهم به شرح و نقد لذت‌گرایی و لذت طلبی پرداخته. ما نیز در قسمت بعدی این نوشتار که در شماره بعد منتشر خواهد شد به ارزیابی ادله این تلقی و تفکر خواهیم پرداخت.

 


http://eradehmellat.ir/fa/News/1692/آیا-لذّتِ-بیشتر،-موجب-زندگی-بهتری-می‌شود؟
بستن   چاپ