ماه نو، ماجرای کهنه / اعتراف به اشتباه در استهلال ماه شوال، آنچه مغفول ماند
سه شنبه 1 شهريور 1401 - 16:56:22

به گزارش نشریه حزب اراده ملت ایرانکاظم طیبی فرد- در این نوشتار بررسی می شود اعتراف به اشتباه در استهلال ماه شوال، آنچه مغفول ماند؛ مناقشه و رقابت علم و دین ماجرای تازه‌ای نیست. بعید هم هست که سرانجامی بیابد، اما در بلاد ما حکایت دیگری است.

 

اعتراف به اشتباه در استهلال ماه شوال

به‌طورکلی و در طول تاریخ تفکر، سه موضع کلی در این باب وجود داشته و نسبت میان علم و دین را در این سه موضع می‌توان خلاصه کرد.

الف، نسبت تباین: کسانیکه به این دیدگاه قائل هستند اعتقاددارند که دین و علم دو حوزه متفاوت و دو موضوع، نگرش و روش نا هم‌سنخ‌اند که نه‌تنها سر سازگاری با یکدیگر ندارند، مدعایشان هیچ ربطی به آن دیگری ندارد. بنابراین دیدگاه، دین یک تفسیر از جهان است و حق ادعای تبیین را ندارد، همچنان که علم متصدی تبیین است و وظیفه تفسیر بر گردنش نیست. علم می‌باید دلیل وقوع پدیده‌ها را کشف کند و دین غایت معنایی و بایسته‌های اخلاقی متناسب با آن را.

ب، نسبت تضاد: طبق نظر متفکران قائل به این دیدگاه، علم و دین دو موضوع مخالف هم هستند و یکدیگر را نقض و رد می‌کنند. آنچه علم ارائه می‌کند برخلاف دین است و آنچه دین می‌گوید علمی نیست. منشأ دین، خرافه و جهل آدمیان است و زادگاه و مبنای آن، اساطیر و افسانه‌هاست.

ج، نسبت تقابل: طبق این دیدگاه، علم و دین به‌عنوان دو موضوع مستقل در مقابل هم قرار دارند اما این تقابل، بسته به موضع قائلانش، می‌تواند میان اشتراک و مساعدت یا افتراق و معاشرت در نوسان باشد.بنابراین، خود این دیدگاه را می‌توان به دو دسته تقسیم نمود.

 

علم و دین در عین استقلال در مواقعی اشتراکاتی دارند

بررسی اشتباه در استهلال ماه شوال؛اول دیدگاه تقابل باوری که معتقد است، علم و دین در عین استقلال از یکدیگر و تفاوتشان در موضوع و روش، در مواقعی اشتراکاتی دارند که می‌توانند در این اشتراکات به یکدیگر یاری برسانند. به‌عنوان‌مثال، طرفداران پراگماتیسم، ازاین‌دسته‌اند و اعتقاددارند که می‌توان از دین و باور دینی برای درمان و التیام بخشی روان‌شناسانه بهره برد.

اما گروه دوم از تقابل باوران بر این باورند که علم و دین به‌عنوان دو گونه از نگرش بشری، همان‌سان که به‌موازات هم به حیاتشان ادامه می‌دهند، هرکدام به فراخور مقتضیات زمان، مکان و فرهنگ، متصدی ساماندهی باورهای گونه‌ای از مردمان هستند و همزیستی مسالمت‌آمیز این هر دو، امری لازم و اجتناب‌ناپذیر است.

چنین تقسیم‌بندی و نظام دهی فکری‌ای صرفاً برای سخن درازی و محفل پر کنی نیست. یک بحث صرفاً دانشگاهی و غیرکاربردی نیز نیست. مسئله‌ای‌ مانند مسئله استهلال ماه شوال بهترین مؤید این مدعاست و نشانگر آن است که گریزی از اعلام موضع نسبت به نگرش‌های فلسفی نداریم.

یا می‌باید به تباین میان علم و دین تصریح کنیم و از مداخله‌ی دین و علم در قلمرو یکدیگر جلوگیری نماییم که در این صورت حق نخواهیم داشت معیارهایی چون حلول ماه نو را برای آغاز یا پایان یک فریضه قرار دهیم و یا باید به تعارض علم و دین اقرار نموده و دلایل محکم و همه‌فهمی در رد برخی تبیین‌های علمی عرض نماییم. اگر این موضع اخیر را پذیرفته باشیم، اخلاقاً و منطقاً مکلف هستیم که اشتباهمان در تعیین روز عید فطر را بپذیریم و مغلوبه شدن نبرد و شکست دین را قبول کنیم.

 

حالا وقت آن است که دست استمداد به‌سوی علم نجوم دراز کنیم

بررسی اشتباه در استهلال ماه شوال؛اما چنانچه به یکی از نسبت‌های تقابل باور داریم، حالا وقت آن است که دست استمداد به‌سوی علم نجوم دراز کنیم و در مقابل نتایج آن تسلیم باشیم. ولی گویا، اینجا و اکنون، ماجرا رنگی دگر است. هرسال مناقشه‌ای بر حجیت شواهد برپاست تا لحظه‌ای که به‌طور رسمی و قطعی توسط حاکمیت روز عید فطر اعلام گردد. از فردای آن روز، پرونده مناقشه، مختومه نشده، مفتوحه اما بی پیگیری رها می‌شود تا سال دیگر که “سر از نو، کلاه از نو”.

ماه رمضان سال جاری، این ماجرا بازهم چون همیشه تکرار شد. گروهی روز دوشنبه و گروه دیگر روز سه‌شنبه را به‌عنوان روز عید فطر، اول شوال، اعلام کردند.

تا همین‌جای ماجرا، شاید، حرجی بر کسی نیست. هر کس بنا بر تشخیص و بضاعتش، اجتهادی کرده یا اجتهادی را تقلید نموده اما ادامه این ماجرا حاکی از یک خلأ معرفتی و فرهنگی است.

روز چهارشنبه، ساعتی پس از غروب آفتاب، هلال ماه نمایان شد؛ اما دیگر کسی مشتاق رؤیتش نبود درحالی‌که به‌سادگی و با مشاهده قطر هلال می‌شد دریافت که این هلال، هلال روز سوم است یا روز چهارم. می‌شد فهمید اما گویا دیگر فهمیدنش موضوعیتی نداشت. روز سه‌شنبه تعطیل‌شده و عید نیز سپری‌شده بود ولی مگر نه اینکه یکی از آن دو گروه اشتباه کرده و مگر نه اینکه روش آن گروه ناکارآمد و باطل است؟!

 

نمی‌تواند هم دوشنبه عید بوده باشد و هم سه‌شنبه

پیدا و بدیهی‌تر از آن است که لزومی داشته باشد گفته شود اما گویا از “پیدایی است پنهان”. پیداست که نمی‌تواند هم دوشنبه عید بوده باشد و هم سه‌شنبه، از آن‌هم پیداتر است که نمی‌تواند هم معتقدان به گزینه‌ی اول بر حق باشند و هم آن دیگری. پس ‌چرا صدایی و خبری از عذرخواهی و اعتراف به‌اشتباه، نیست؟!

بررسی اشتباه در استهلال ماه شوال؛اما چرا منتظر این اعترافیم؟! نه از سر کین‌توزی، بل به دو جهت دیگر. اول به جهت اینکه دِینی شرعی در میان است‌. به‌هرحال و به هر دلیل، یک گروه و مرجعیت آن اشتباه کرده. یکی روز عید را روزه نگه‌داشته که فعلی حرام است و باید از آن توبه و استغفار کند و دیگری، چنانچه در تشخیص روز عید اشتباه کرده، یک روز را سهواً روز خواری کرده و باید قضای آن را به‌جا آورد. پس بر عهده‌ی مرجعیت یکی از این گروه‌هاست که به اشتباهش اعتراف کند تا راه جبران شرعی برای یارانش هموار گردد.

اما علاوه بر مسئله‌ی شرعی، مسئله و وجه دیگری هم هست؛ ابطال‌پذیری علمی؛ مشاهده‌ی هلال ماه نو یک تجربه است و هر تجربه‌ای در محدوده‌ی موضوعی علم قرار دارد. با هر روش و فلسفه علمی به این تجربه بنگریم، لازم است که تفسیرها و تبیین‌های اشتباه کنار نهاده شوند.

 

روش علم، آزمون‌وخطاست، به‌شرط آنکه به خطا بودن یک خطا معترف باشیم

روش علم، آزمون‌وخطاست، به‌شرط آنکه به خطا بودن یک خطا معترف باشیم و آن را به همراه راه‌هایی که منتج به آن نتیجه شده کنار بنهیم و حذف کنیم. هر روشی که در تشخیص عید اشتباه کرده، باید روشش را تغییر دهد، پس لازم است که اعتراف کند. علم به جلو نمی‌رود و زایش خود را از دست می‌دهد، اگر خطاهایش را نپذیرد. پذیرفتن خطا، اولین قدم دانایی و علم است.

بررسی اشتباه در استهلال ماه شوال؛ پس چه اهل علم باشیم، چه اهل دین، چه اهل آشتی این دو، اهل همیاری بینشان و چه هر انگاره‌ی دیگر، باید اعتراف کنیم؛ اما‌ خبری از اعتراف نیست، شاید مسئله، نه علم، نه دین، نه شرع و فرایضش، مسئله‌ی یک روز تعطیلیِ بیشتر بوده که دیگر منتفی شده! شاید!

 


http://eradehmellat.ir/fa/News/1667/ماه-نو،-ماجرای-کهنه-اعتراف-به-اشتباه-در-استهلال-ماه-شوال،-آنچه-مغفول-ماند
بستن   چاپ