به گزارش نشریه حزب اراده ملت ایران- علیرضا اسکندری نژاد- در این دوران تقریباً روز یا ساعتی نیست که خبری با محور برخورد با زنان و دختران، پیرامون پوشش و حجاب در شهرهای مختلف کشور منتشر نشود.
آیا اساساً بدحجابی یک مسئله اجتماعی است یا خیر؟
در اغلب فضاهای عمومی و اجتماعی شاهد ابراز نارضایتی گروههای مختلف اجتماعی نسبت به این برخوردهای خارج از عرف هستیم. فارغ از تمامی بحثهای سیاسی، عقیدتی، ایدئولوژیک، انسانی و اخلاقی در نقد این جریان، مایلم که یک پرسش جامعهشناختی را در این یادداشت مطرح کنم و آن این است که آیا اساساً بدحجابی یک مسئله اجتماعی است یا خیر؟
مسلماً پاسخ به این پرسش میتواند ابعاد مختلف این موضوع و پیامدهایی که برای جامعه به همراه دارد را بیشتر روشن کند. بنا به تعریف، مسئله اجتماعی هر وضعیت یا رفتاری است که تبعاتی منفی برای شمار قابلتوجهی از مردم به همراه دارد و آنها خواهان تغییر این وضعیت هستند.
بنا بر همین تعریف و با مراجعه به عقل سلیم میتوانیم به پرسش مطروحه پاسخ منفی بدهیم اما باید توجه داشته باشیم که عقل سلیم نمیتواند در مقام یک منبع موثق عمل کند و با احساسات و عواطف، آمیختهشده است.
لاجرم برای پاسخ به این پرسش باید به دادهها و اطلاعات موثق موجود رجوع کنیم و بر اساس این دادهها به پرسش فوق پاسخ دهیم.
مقابله با تورم و گرانی مهمترین مسئله کشور
بر این اساس، میتوان به سه پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موج دوم، 1381 و سوم، 1394) و پیمایش ملی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران (1395) مراجعه کرد.
یکی از شاخصهای بسیار مهمی که در این سه پیمایش در بازههای زمانی مختلفی مطرحشده است، تعیین اولویت مشکلات کشور توسط نمونه آماری این پیمایشهاست.
بر اساس یافتههای موج اول پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان «مقابله با تورم و گرانی» (1/35 درصد) مهمترین مسئله کشور در سالهای منتهی به انجام پیمایش بوده است.
«حفظ نظم و قانون در کشور» (5/29 درصد) و «حفظ ارزشهای دینی» (6/21) درصد در جایگاه دوم و سوم قرارگرفتهاند. بر اساس یافتههای این پیمایش میتوان گفت که در ابتدای دهه 1380 همچنان موضوع بیثباتی اقتصادی از منظر مردم مهمترین موضوع کشور است.
مسائل دینی که میتوان حجاب را یکی از ارکان آن دانست ذهن چیزی حدود یکپنجم مردم را مشغول کرده است. علیرغم اینکه موج دوم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان مسئله حجاب را بهصورت مستقیم سنجش نکرده است اما میتوان از طریق گویه «حفظ ارزشهای دینی» به اهمیت آن در خلال این سالها پی برد.
سومین موج پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان که نتایج آن در سال 1394 منتشر شد، دادههای دقیقتری را در این خصوص نمایش میدهد. این پیمایش نیز همانند موج دوم پرسشی را در خصوص مهمترین مسائل کشور مطرح کرده که نسبت به موج قبلی از دقت بیشتری برخوردار است.
بر اساس یافتههای این موج، «بیکاری و مسائل شغلی» (6/42 درصد) مهمترین مسئله از منظر نمونه موردمطالعه است. «گرانی و تورم» (3/14 درصد)، «فقر و کمبود امکانات» (4/12 درصد)، «مسائل و مشکلات اقتصادی» (4/9 درصد) و «بیعدالتی و تبعیض» (7/2 درصد) در رتبههای دوم تا پنجم قرار دارند. «بدحجابی» با 9/0 درصد در رتبه پانزدهم قرارگرفته است.
نتایج این پیمایش بهخوبی نشان میدهد که مردم بیش از هر موضوع دیگری به مسائل اقتصادی بهعنوان مهمترین دغدغه و اولویت میاندیشند و مسئلهای مانند «بدحجابی» یا کیفیت حجاب اهمیت بسیار ناچیزی برای آنها دارد. برای تدقیق دادههای این پیمایش، میتوان نتایج آن را با پیمایش ملی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران مقایسه کرد که دادههای آن در سال 1395 منتشرشده است.
از حیث دقت نمونهگیری، ابزارهای سنجش، پایایی و اعتبار از منظر کارشناسان و متخصصان این حوزه، جزء موفقترین نمونههاست. بر اساس یافتههای این پیمایش، «مشکلات اقتصادی» (1/36 درصد) و «بیکاری» (32 درصد) مهمترین مسائل از منظر جامعه ایرانی هستند.
«عملکرد دولتی-اداری» (3/8 درصد)، «تبعیض و نابرابری» (9/3 درصد)، «روابط خارجی» (4/3 درصد) و «فقر و نبود امکانات رفاهی» (1/3 درصد) در رتبههای بعدی قرارگرفتهاند. «مسائل فرهنگی» که احتمالاً دربرگیرندهی موضوعی مثل «بدحجابی» نیز هست با 1/2 درصد در رتبه هفتم قرارگرفته است.
درواقع مجموعه دادهها و نتایج این سه پیمایش نشان میدهد که موضوع «بدحجابی» اساساً در دوره کنونی جزء موضوعاتی نبوده است که مردم ضرورت تغییر یا برخورد با آن را حس کرده باشند. حتی در ابتدای دهه 1380 نیز دغدغه مردم بهصورت کلی «حفظ ارزشهای دینی» بوده که میتواند دربرگیرنده موضوعات مختلفی باشد که حجاب صرفاً یکی از آنهاست.
بیاهمیت بودن موضوع «بدحجابی» برای جامعه ایرانی است
آنچه دادههای معتبر اجتماعی نشان میدهند حاکی از بیاهمیت بودن موضوع «بدحجابی» برای جامعه ایرانی است. همانطور که ملاحظه کردیم، در اواسط دهه 1390، کمتر از 1 درصد جامعه نسبت به موضوع «بدحجابی» حساسیت داشتهاند که در مقابل مسائلی مانند تورم، بیکاری، نابسامانی اقتصادی، بیعدالتی اجتماعی و سایر موضوعات از بیاهمیتی آن حکایت دارد.
پیشتر گفته شد که مسئله اجتماعی وضعیت یا رفتاری است که شمار قابلتوجهی از مردم تأثیر منفی آن را احساس میکنند و تغییر آن وضعیت یا رفتار را میطلبند.
بنابراین تعریف، آنچه امروز تحت عنوان «بدحجابی» در محافل مختلف از آن یاد میشود بههیچعنوان یک مسئله اجتماعی نیست. بیان این گزاره طبعاً بر سیاستگذاریهای فرهنگی و اجتماعی تأثیرگذار خواهد بود و پرسشهای بیشتری را پیش خواهد کشید.
اگر «بدحجابی» یک مسئله اجتماعی نیست پس آیا صرف هزینه برای آن موجه است؟ آیا تشکیل سازمانها و گروههایی باهدف مقابله با موضوعی تحت عنوان «بدحجابی» ریشه عقلانی دارد؟
بهتر نیست که هزینههای صرف شده برای این موضوع در مسائلی جاری شود که جامعه آنها را در اولویت میداند؟ آیا اساساً مقابلهکنندگان با موضوع «بدحجابی» از افکار و عقاید جامعه ایرانی مطلع هستند؟
اینها پرسشهایی هستند که میتوان مطرح کرد و البته دهها پرسش دیگر نیز در این زمینه میتوان پیش کشید و انتظار داشت که نهادهای مجری مبارزه با «بدحجابی» به آنها پاسخ دهند.