روزانه تعداد بیشماری تحلیل و نقد پیرامون ناکارآمدی در سطوحِ مدیریت کلان سیاسی ارائه میشود؛ که این ناکارآمدی، منشأ انبوه چالشهای اجتماعی و بسترسازِ زیستی طاقتفرسا برای شهروندان است. این تحلیلهای متعدد در انواع رسانههای نوشتاری، مجازی، صوتی، تصویری و ... تولید و به شهروندانی که “تشنه و جویای آرامش، ثبات و امید” هستند، عرضه میشود؛ اما بنا بر شواهد عینی، مدیریت کلان سیاسی به دلایل نامشخص، هیچ تأثیری از انبوه تحلیلهایی که تبلور نگرانیهای اجتماعی است، نمیپذیرد. اگرچه این موجز نیز همانند خیل تحلیلها، تأثیری بر مدیریت کلان کشور نخواهد داشت، بااینوجود، برحسب رسالت روشنگری به یکی از عوامل این ناکارآمدی، بهطورکلی و مختصر میپردازد.
یکی از اصلیترین عوامل ناکارآمدی مدیریت کلان سیاسی، رویکرد غیرعلمی است. تبیین کلی و مختصر چند مفهوم به درک بهتر مفهوم مدیریت غیرعلمی کمک خواهد کرد.
اگر رفتار انسانی را ناشی از عادات، آموزهها، اهداف، احساسات و فرایندهای ذهنی در محیط تلقی کنیم، آنگاه میتوان رفتار انسانها را به دو نوع رفتارهای واکنشی و کنشی تقسیم کرد. برای مثال، “دویدن” میتواند رفتار واکنشی ما نسبت به یک عامل خطرناک و درنتیجهی هراس ما باشد. یا مبتنی بر این “آموزه” که دویدن، ورزشی مفید برای سلامتی است.
علم؟ به کاربردیترین بیان، معطوف به درک و تشخیص عناصر و رفتار فردی و جمعی عناصر موجود در یک پدیده، امر یا ساختار از هر نوعی میباشد. اینکه، علم ذاتاً یک فعالیت و پدیده جمعی و نه فردی است.
سیاست؟ به معنی کاربردی و عام، یعنی “تدبیر راهکار” بهمنظور تحقق اهداف، نیازها، خواسته، آرزوها و تمایلات فردی، گروهی و ملی میباشد.
مدیریت؟ مدیریت معطوف به تهیه، تأمین و هماهنگ کردن برخی منابع، امکانات، داراییها، ابزارآلات، نیروی انسانی و ... در یک ساختار رفتاری یا اجرایی بهمنظور تحقق اهداف و نیازهای انسانی در عرصههای گوناگون اقتصادی، آموزش، علمی، صنعتی، بهداشت و درمان، فرهنگی و ... میباشد؛ بنابراین، وظیفه و تخصص یک مدیر ساماندهی، برنامهریزی، نظارت، هدایت و کنترل مؤلفههای گوناگون بهمنظور تحقق اهداف از پیش تعیینشده، میباشد. نکته قابلتوجه اینکه فعل مدیریت تابع زمان است. بهعنوانمثال، در قرون پیشین حیوانات وسایل حملونقل بودند؛ بنابراین فردی که مسئول مدیریت سفر (یک کاروان) بود، میبایست اطلاعات کافی از نیازهای و تواناییهای حیوانات برای طی مسیر داشته باشد؛ اما در عصر معاصر انواع خودروها، هواپیما، قطار، کشتی و ... وسایل حملونقل میباشد و اینکه برای مدیریت هر یک از وسایل حملونقل، تخصص و تواناییهای خاصی لازم است. اگر تبیین مختصر مدیریت، کاربردی و منطقی تلقی شود، آنگاه، میتوان مدیریت را به سنتی و معاصر تقسیم کرد. برجستهترین ویژگی مدیریت سنتی این است که مدیریت سنتی تبلور و انعکاس خرد، اراده و اهداف فردی و گروهی است؛ و برجستهترین ویژگی مدیریت علم بنیاد معاصر این است که مدیریت علمی در جهان معاصر، تبلور و انعکاس خرد، اراده و اهداف جمعی (اجتماعی و ملی) میباشد.
اگر نکات ارائهشده در این موجز کاربردی و منطقی تلقی شود، آنگاه میتوان ادعا کرد که ریشهایترین عامل انواع و انبوه چالشهای اجتماعی و ملی که زیستی غیرانسانی را برای شهروندان ایجاد کرده است، “مدیریت کلان سیاسی غیرعلمی یا بهبیاندیگر مدیریت سنتی است”. یقیناً، این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان مدیریت علمی را جایگزین مدیریت سنتی کرد؟
به باور نگارنده پاسخ این پرسش در اعماق تاریخ، فرهنگ و روح و روان شهروندان و بهویژه روشنفکرانِ (روشن ذهنها) جامعه نهفته است. اگر بپذیریم که علم یک پدیده یا فعالیت جمعی است، آنگاه مدیریت سیاسی علمی جایی برای ویژگیها یا صفاتی چون؛ فردگرایی، خودمحور بینی، خودشیفتگی، خود را عالم دانا یا منشأ همه دانشها تلقی کردن و ... نیست. ازاینرو، “روشن ذهنهای” جامعه باید درک کنند و بپذیرند که مدیریت سیاسی در جهان معاصر؛ تبلور خرد، اراده و اهداف جمعی (اجتماعی و ملی) است.
ترویج و آموزش این واقعیت کاربردی که “مدیریت سیاسی یک جامعه فرصت یا امکانی برای تحقق اهداف، تمایلات و خواستههای فردی و جناحی نیست”، باید وظیفه همه وطنپرستان صادق و دلسوز سلامت، پایداری و توسعه ایران باشد. به عبارتی، زیست اجتماعی و توسعه جامعه، برآیند مستقیم، توسعه و کاربردی بودن اذهان روشنفکران (روشن ذهنها) جامعه میباشد.
http://eradehmellat.ir/fa/News/1570/سخن-سردبیری-41-بحران-ناکارآمدی-و-مدیریت-غیرعلمی