رابطه احزاب و حکمرانی مطلوب چگونه است؟
حزب زاییدهی نظامهای مردمسالار و مدرن است. در حکومتهایی که پارلمانیاند، پارلمانهای نشات گرفته از رأی واقعی مردم، دولتها را تعیین میکنند و احزاب و مردم، داور کارآمدی یا عدم موفقیت دولتها هستند. چنین حکومتهایی موفقترینهای یکی دو قرن اخیر در حوزه کشورداری و امور مربوط به آن بودهاند.
چرا حاکمیت در ایران از اعمال یک نظام حزبی اجتناب میکند؟
نظام جمهوری اسلامی اما ماهیتاً نظامی ولایی است. در نظامهای ولایی حاکمان بر مردم حکومت میکند و بر تصمیمات آنها مهر تأیید یا عدم پذیرش میزند. در نظامهای دموکراتیک ولی این مردماند که بر عملکرد حاکمیت مهر رد و تأیید میزنند.
تفاوت ماهوی نظام ولایی با نظام حزبی پارلمانی در این است که در نظام حزبی یا نظامهای مردمسالار دموکراتیک، همهچیز زمینی و متخذ از رأی مردم است. ولی در نظامهای دینی و ولایی یک پای اصلی تمام اتفاقات فرازمینی است و باید تأییدی آسمانی داشته باشد.
حکومتهای دینی مردم را عنصر تحقق منویات دین و حاکمان دینی میدانند. درصورتیکه در حکومتهای غیردینی یا حکومتهای دموکراتیک و پارلمانی حاکمان مجری منویات مردماند.
در حقیقت تفاوت یک حکومت حزبی پارلمانی با یک حکومت غیر حزبی شبه پارلمانی مثل جمهوری اسلامی ایران در این است که در حکومت ولایی همهی آنچه در اختیار است، ابزار تحقق اراده حاکمیت است ازجمله احزاب، ولی در حکومتهای پارلمانی همهچیز ابزار تحقق اراده مردم هستند، ازجمله حکومت.
تا اینجا روند تولد و فعالیت احزاب در ایران چگونه بود؟
در ایران پس از انقلاب جریانهایی آمده و احزاب مختلفی را با خود آوردهاند. ولی جریان اصلی و حزب واقعی آن است که حقیقتاً در بین مردم و دارای پشتوانه مردمی باشد.
امروز جز دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا و جریانهای حاشیه آنها فعالیت خاصی نمیبینیم؛ و اتفاقاتی که در حوزه فعالیتهای حزبی در کشور رخداده آنقدر تأثیرگذار و قدرتمند نبوده که بتوانیم آنها را جدی بگیریم؛ مثلاً نیروهای ملی و مذهبی زمانی فعال بودند ولی آنها از مقام فعالیت سیاسی کنار گذاشته شدند. نیروهای اپوزوسیونی هم داخل کشور بودند که نقشه سازندهای نداشتند. کدام گروه و جریانی را میتوان در قد و قامت حزب و با سوابق درخشان معرفی کرد؟!
با توجه به حضور مداوم شما در جریان اصلاحات فعالیتهای این حزب را در مسیر نهادینه ساختن تحزب در کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
در حوزهی اصلاحطلبی گامهایی برای تعامل و نزدیکی بین دو جنبهی مشترک در حاکمیت برداشته شد. در همان دوره تلاشهایی صورت گرفت که بین این دو جنبه، نزدیکی و ملایمت ایجاد شود، ما هم معتقد بودیم که قانون اساسی با مقداری تساهل و تسامح میتواند ظرفیت این را داشته باشد که با تکیه بر آموزههای دینی اصیل اسلامی که دین را برای انسان میداند نه انسان را برای دین، شرایطی را فراهم کند که حاکمیت به سمت این موضوع حرکت کند و حکومت برای مردم باشد نه مردم برای حکومت.
تلاشهایی در این مسیر صورت گرفت و مقاومتهایی واقع شد و جدال همیشگی بین دو قدرت آسمانی و زمینی کار را بهجایی رساند که آقای مصباح یزدی اعلام کردند: "اصلاً انسان چه جایگاهی دارد، در اینکه حکومت تعیین کند و حکومت امری الهی است و انسانها فقط باید تابع باشند."
این دو رویکرد در برابر هم قرار گرفتند و ما تلاش کردیم که با تکیه بر آموزههای دینی و ظرفیتهای قانون اساسی این دو حوزه را به هم نزدیک کنیم که متأسفانه تلاش چندان موفقی نبود.
پیشنهاد شما برای رسیدن به نظام حزبی در ایران چیست؟
همانطور که گفتم تا نگاه در میان حاکمان اصلاح نشود و ضرورتهای داخلی و بینالمللی به حاکمیت نقبولاند که کشور باید بااراده و عقیده مردم مدیریت شود نه با اراده هدایتشده توسط نظارت استصوابی، کار احزاب به سامان نمیشود و ما احزاب مستقل از قدرت و حاکمیت که بتوانند تغییر مسیر واقعی در جریان اداره کشور ایجاد کنند، نخواهیم داشت.
تا این بستر فراهم نشود که احزاب قدرت را تغییر دهند و در اختیار بگیرند و تا منشأ قدرت، رأی واقعی مردم نباشد، نمیتوانیم انتظاری از احزاب نیز داشته باشیم.
پا گرفتن احزاب واقعی و مؤثر امری خواهشی و نمایشی نیست، باید ذات تحزب در کشور جاری شود، باید بستر حاکمیت حزبی ایجاد شود تا احزاب امکان رشد داشته باشند. وقتی امکان رشد داشته باشند خودشان تغییرات مؤثر و مطلوب را ایجاد میکنند. مثل دانهای که در یک بستر مناسب کاشته میشود، خودش زمین را میشکافد و سر برمیآورد و به بار مینشیند. اگر بستر مناسب را تهیه کنند، نهال تحزب خودبهخود رشد خواهد کرد. بستر مناسب بستر قانونی است؛ یعنی قانون احزاب باید اصلاح شود و مهمتر از قانون احزاب نگاه حاکمیت به دولت و قدرت است که آنهم باید اصلاح شود.
افق فعالیتهای احزاب کشور را در شرایط فعلی چگونه میبینید؟
مادامیکه عدهای در جمهوری اسلامی باشند که احزاب را در کنار قوای دیگر نظام بدانند، مثل نیروهای مسلح مثل نیروهای آموزشی و نیروهای دولتی و بخواهند که احزاب تنها در خدمت نظام و ابزار تحقق آرمانهای حاکمیت باشند کنند نتیجه مطلوبی نخواهیم گرفت. با حزب واقعی بستر کمک به حاکمیت مطلوب فراهم خواهد شد. ولی با خواهش نمیشود. با بیانیه صادر کردن که احزاب قدرتمند ایجاد نمیشود. چیزی که تا امروز اتفاق افتاده است، این همه رئیسجمهور آمده و رفته و بیانیه صادر کردهاند که اقتصاد کشور درست بشود. آیا درستشده؟ اینهمه آمدند و گفتند فساد را از بین میبریم. آیا فساد از بین رفته است؟ تا بستر توسعه فساد در جامعه فراهم است، بستر توسعه بیعدالتی هم در جامعه فراهم است. اگر بستر قانونی برای فعالیت احزاب فراهم شود، چهرههای سیاسی قدرتمندی از دل این احزاب ظهور خواهند کرد. با کمک احزاب و نظارت همگانی ازجمله نظارت مطبوعات مستقل، توانمندیهای کشور در مسیر توسعه پایدار و رشد متوازن به کار گرفته خواهد شد. آنوقت فواید حکومت حزبی مردمسالار و پارلمانی چهره مینماید.
http://eradehmellat.ir/fa/News/1559/جمهوریت-منشأ-مردمی-دارد-و-حکومت-دینی-منشأ-آسمانی