صاحبنظران و اندیشمندانی که به دنبال جامعه سالم، به لحاظ شاخصهای دموکراتیک هستند، بهخوبی دریافتهاند که شهروندان یک جامعه، در بیان آراء و افکار و عقاید باید آزاد باشند؛ و این آزادی عقاید، بخش غیره قابلانکار حیات اجتماعی و سیاسی شهروندان را تشکیل میدهد. شهروندان باید از این حق طبیعی اجتماعی - سیاسی، استفاده برده و نیروی خلاقه ذهنی خود را برای بهبود وضعیت جامعه پرورش و از تراوشها فکری و عقلانی خود در جهت این مهم به نفع جامع استفاده ببرند و رسانهها بهترین ابزار برای استیفای این حق طبیعی هستند. شهروندان باید از طریق این ابزار بدون قیدوشرط و بدون لکنت زبان یا ترسی، افکار خود را بیان و در معرض دید و استفاده جامعه قرار دهند. در قوانین اساسی کشورهای دموکراتیک و مترقی دنیا، شاهد آن هستیم که بهصراحت آمده است، «مردم را نباید از حق بیان، نوشتن و انتشار افکار و عقایدشان محروم ساخت» و همواره از آزادی رسانه بهمثابه یکی از مهمترین آزادیهای سلب ناشدنی جوامع، اشارهشده است. کارکرد مطبوعات در جوامع دموکراتیک امروزی، شامل نقد و بررسی و نظارت بر عملکرد حاکمیت، اطلاعرسانی شفاف، افزایش آگاهی عمومی در وجوه مختلف توسعه، فرهنگ مشارکت مدنی، تشویق و تقویت روحیه مطالبهگری شهروندان و... است.آزادی رسانه و مطبوعات میتواند وجه مهم تحولات دموکراتیک در جامعه باشد، لذا به همین دلیل بهعنوان یکی از شاخصهای مهم نظامهای دموکراتیک از آن یاد میشود.هر چه میزان شفافیت حکومتها بیشتر میشود، اعتماد عمومی نسبت به آنها افزایشیافته و نهایتاً از مشروعیت بیشتری برخوردار میشوند؛ لذا این امر امکانپذیر نخواهد بود، مگر در سایه رسانههای آزاد و رعایت اصل آزادی رسانه و مطبوعات.نقش نقادانه رسانهها در تمامی شئون حاکمیتی و از پایینترین سطوح و لایههای اجتماعی - سیاسی تا عالیترین مراتب حکومتی باید محقق شود. در جوامعی که حکومتها باارزشهای دموکراتیک فاصلهدارند و نقد و نظارت بر مسائل اساسی جامعه با محدودیت مواجه میشود، رسانهها نقش کمرنگی در انعکاس واقعیتهای سیاسی - اجتماعی را دارند. در این جوامع معمولاً نقد و نظارت بر مسائل سطح پائین مدیریت اجتماعی - سیاسی صورت میپذیرد و حکومتها، با خطکشیهای جعلی برای مطبوعات حوزه مانور تعریف و ترسیم میکنند. با چنین کارکردی درواقع رسانهها، مبلغین و مروجان سیاستگذاریهای عمومی حکومتها قلمداد و نقش رسانهها و مطبوعات تا حد روابطعمومی و حتی ابزاری برای تبلیغ حاکمیت کاهش پیدا میکند.در جوامعی که رسانهها و مطبوعات از رسالت ذاتی و فلسفه وجودی خود فاصلهدارند نباید انتظار داشت که اتفاق خاصی در حوزه تضارب آرا و افکار، جهت رشد و تعالی جامعه صورت پذیرد.بنابراین باید همواره هوشیار بود که مطبوعات و رسانهها کارکردی غیره مدنی و تحت عنوان تریبون حاکمیت پیدا نکنند. نکته مهم و حائز اهمیت این است که حکومتها نباید اصل آزادی رسانه و مطبوعات را نادیده بگیرند و یا گاهی بهعنوان مدعی و شاکی مطبوعات و رسانهها ظاهر شوند، زیرا هر نوع مخالفت و مقابله با آزادی بیان، مغایر اعلامیه جهانی حقوق بشر بوده و در کشور ما نیز بخشی از اصول قانون اساسی در حمایت از آزادی بیان و عقاید و اندیشه بوده و با نقض آزادی بیان و مطبوعات بهصراحت مخالفت شده است.در نظامهای غیردموکراتیک و استبدادی همواره با آزادی رسانه و مطبوعات با اشکال مختلف مقابله میشود و معمولاً اصحاب قلم و اندیشه را به بهانههای مختلف غیره حقوقی و غیره قانونی، با حربه تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی و منافع کشور، تحت تعقیب قرار داده و با برخوردهای قهریه ازایندست، جلوی تولید تفکر و ترویج اندیشه را در جامعه میگیرند و همین رفتار حاکمیت بهتدریج زمینه خودسانسوری را در بین مطبوعات و رسانهها به وجود میآورد.پیدایش رسانههای آزاد، موجب ازبینرفتن سنتهای جزمی و تأمل درباره جامعه میشود. مطبوعات آزاد موجب گسترش اراده اختیاری در جامعه بوده، لذا اراده اختیاری را میتوان داوری جمعی درباره اهداف مطلوب و محاسبه آگاهانه برای رسیدن و نیل به اهداف دموکراتیک در جامعه تعریف کرد. در جوامعی که مطبوعات مستقل و آزادی بیان وجود دارد، رشد افکار عمومی بهصورت منطقی و عقلایی صورت میپذیرد. همین امر اثرات بنیادینی در رفتارهای سیاسی صاحبان قدرت برجای میگذارد و درواقع میتوان گفت که صاحبمنصبان حکومت و خودِ حاکمیت، پیوسته در دادگاه افکار عمومی، فراخوانده میشوند و همین امر تا حدود زیادی جلوی فساد سیاسی را در حاکمان میگیرد و موجب میشود کارگزاران نظام به درصد کمتری از فسادآلوده شوند.ازاینرو سرکوب کردن افکار عمومی و نادیدهانگاری آن و همچنین سوءاستفاده از قدرت سیاسی در جوامعی که مطبوعات آزاد وجود دارد، بهندرت اتفاق میافتد.لذا به همت رسانههای آزاد، امر قانونگذاری و اجرای دقیق قوانین در معرض مباحث عمومی قرار میگیرد و جریانهای اجتماعی و سیاسی آزادانه در مورد مسائل کلان مدیریتی بهمنظور ارتقاء و سالمسازی جامعه اظهارنظر میکنند. درواقع میتوان گفت که رسانههای آزاد در آسمان تاریک استبداد به ستاره دنبالهدار و درخشانی میماند که همواره در آسمان جامعه پرتوافشانی میکند.امروزه اهمیت بنیادین و نقش مطبوعات و رسانههای آزاد در رشد افکار عمومی جوامع بر کسی پوشیده نیست و لذا رسانهها در حوزه فرهنگ و اجتماع در بالابردن و ترویج روحیه رواداری در جامعه نقش مهمی را ایفا میکنند و با افزایش سطح این روحیه در بین مخاطبان، اصل تحمل عقاید مخالف را در جامعه ممکن میسازند.ازاینرو آزادی رسانه بهعنوان یک حق مسلم و یکی از اصول اولیه و پذیرفتهشده جوامع دموکراتیک است. به تعبیر دیگر آزادی رسانه و مطبوعات حافظ همه حقوق مدنی - سیاسی و اجتماعی شهروندان جامعه است و درواقع رسانه آزاد مردم را به اندیشیدن وامیدارد. پس میتوان عنوان کرد که مطبوعات آزاد مسیر حرکت جامعه را بهسوی توسعه انسانی و مدنی هموار میکنند. مدافعان آزادی رسانه و مطبوعات به شکلگیری پایهای و اساسی مفهوم مدرن شهروندی، کمک فراوانی کردهاند. آنان اختناق و پنهانکاری و رفتارهای پلیسی را روشهای حکومتهای ناصالح میپندارند و در حمایت از جامعه مدنی خواستار آن هستند تا بر قدرت دولت مدرن نظارت داشته باشند. قدرتی که بالقوه میتواند خطرناک باشد، رسانههای آزاد همواره تلاش دارند تا حاکمیت و دولتها را دائماً در جریان علائق در حال تغییر جامعه مدنی قرار دهند، رسانه آزاد و مستقل، به دنیا از دریچه چشم عموم جامعه مینگرند و معتقدند درک شهودی شهروندان از خطرات اجتماعی بهواسطه سیاستگذاریهای اشتباه حاکمیت، امری عقلانی و درکی قابلاعتنا و محترم است؛ لذا مطبوعات آزاد و مستقل از دولت، در جایگاه رسانههای عمومی بهمثابه ریههای حیاتی برای جوامع دموکراتیک عمل کرده و به سالمسازی و تسویه فضای سیاسی اجتماعی و اقتصادی جوامع کمک فراوانی مینمایند. در سایه چنین رسانههایی دولتمردان و حاکمان جامعه همواره خود را پاسخگو و از رصد چشمان تیزبین رسانهها بهصورت دائمی در معرض دادگاه عمومی جامعه خود را حاضر و درصد خطا و اشتباه و افسادشان کاهش مییابد. درواقع میتوان گفت آزادی رسانه و مطبوعات، ضامن مدنیت و مرهم زخمهای پیکره سیاست است، جامعه مدنی متکثری که شاخصهاش کثرت عقاید است، هرگز به خانوادهای بزرگ و خوشبخت شبه نخواهد شد مگر با رعایت اصل مهم و حیاتی آزادی بیان و رسانههای مستقل.