سخن سردبیری (37): حزب یا خیابان مسأله این است
دوشنبه 12 ارديبهشت 1401 - 08:44:52
پر بیراه نیست اگر عدم حضور خرد و اراده ملی در ساختار مدیریت کلان سیاسی را یکی از چالش‌های اصلی مدیریتی تلقی کنیم. آیا دغدغه‌مندان نظام با هر هدف ملی یا غیر ملی، به این فکر کرده‌اند که اگر فشارهای طاقت‌فرسای اجتماعی از طریق تحزب مدیریت نشود، گزینه بعدی خیابان و اگر خیابان نشود گزینه زیرزمین تنها چاره کاهش فشارهای اجتماعی خواهد شد.
اینکه زیست شهروندان به‌طور کم‌سابقه‌ای دشوار و ناامیدکننده است بر کسی پوشیده نیست. لازم نیست کارشناس متافیزیک، هوش سرشار یا دکترای علوم سیاسی داشته باشیم تا متوجه شویم که انبوه فشارهای مادی و معنوی که تبدیل به فشارهای روانی شده، سرانجام منجر به نقطه‌ای بی‌بازگشت و انواع اعتراضات خواهد شد. تصمیم اجتناب‌ناپذیری که تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران کلان باید با آن مواجه شوند، اینکه چگونه می‌خواهند اعتراضات اجتناب‌ناپذیر آتی را مدیریت کنند. یقیناً، رابطه‌ای علت و معلولی میان انواع فشارها و اعتراضات وجود دارد. به عبارتی تا زمانی که انبوه و انواع فشاری مادی، معنوی، اجتماعی و روان‌شناختی وجود دارد، نارضایتی و اعتراضات نیز وجود خواهند داشت. از هر زاویه که به شرایط نگاه کنیم دو احتمال بیشتر نمی‌توان برای ظهور و بروز نارضایتی و اعتراضات توده‌ها متصور شد. یک، مدیریت اعتراضات از طریق تحزب، دو، اعتراضات خیابانی.
در دو انتخابات اخیر، صاحبان قدرت، برخورد قهرآمیزی با احزاب داشته‌اند به شکلی که پدیده تحزب را کلاً از عرصه مدیریت سیاسی کنار گذاشته‌اند. حال پرسشی که مطرح می‌شود، اینکه آیا صاحبان قدرت؛ توانایی، اراده، امکانات، علم و... را برای مدیریت و حل‌وفصل انواع و انبوه چالش‌های اجتماعی و ملی که به‌طور روزانه زیست شهروندان را دشوارتر از روز قبل می‌کند، دارند؟ آیا این‌گونه نیست که حکمرانی بدون همکاری، رضایت و حمایت توده‌ها، در جهان خرد بنیاد معاصر، غیرممکن است؟ آیا حاکمیت می‌خواهد بدون حضور مردم یا نمایندگان آن‌ها (احزاب) در نهادهای اجرایی و ساختارهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، انبوه و انواع چالش‌های اجتماعی و ملی را حل‌وفصل کند؟ یا اینکه شاید برخی اذهان در هسته سخت قدرت باور دارند که بی‌توجه به نظر، رضایت و همکاری شهروندان می‌توان تا ابد حکمرانی کرد؟ آیا “وطن‌پرستان” هسته سخت قدرت، تخریب محیط‌زیست، به‌عنوان اساس بقای ایران را می‌بینند؟ آیا واقعاً برنامه‌ای واقع‌بینانه و عملی برای برون‌رفت از مخمصه ناکارآمدی مدیریت کلان وجود دارد؟ و آیا ...
در جهان خرد بنیاد معاصر که تقریباً، همه امور انسانی و اجتماعی متأثر از فن‌آوری اطلاعات هست، دیگر نمی‌توان در اتاق‌های دربسته و بدون توجه به نظر و حمایت توده‌ها به برنامه‌ریزی، مدیریت و حل‌وفصل انبوه و انواع چالش‌های اجتماعی و ملی، پرداخت.
احزاب به‌عنوان کاتالیزور خشم توده‌ها و ترانسفورماتور مطالبات، خواسته‌ها، آرزوها و اهداف شهروندان می‌توانند در کارآمدی مدیریت کلان که تنها مسیر پایداری هر نوع ساختار حکمرانی است، کاهش هزینه‌های مدیریت کلان و توسعه ملی، نقش بی‌بدیلی ایفا کنند.
وقایعی چون “فایل صوتی و سیسمونی” به‌خوبی نشان داد که حاشیه‌نشین شدن برخی وطن‌پرستان و حذف احزاب از ساختار قدرت مدیریت کلان، نمی‌تواند باعث آرامش، کارآمدی، پایداری و... هسته سخت قدرت شود.
شاید رقبای سیاسی را بتوان با اهرم قانون و انواع ترفندهای سیاسی حذف یا حاشیه‌نشین کرد، اما بنابر شواهد تجربی و تاریخی، توده‌های گرسنه و ناامید را نمی‌توان با اهرم‌های قانونی، انتظامی و امنیتی برای مدت طولانی مهار کرد. شهروندان گرسنه؛ غذا، مسکن و... می‌خواهند و توده‌های ناامید، آینده‌ای روشن و قابل پیش‌بینی می‌خواهند. امری که برخی اذهان در هسته قدرت یقیناً به آن توجه نکرده‌اند اینکه تقابل با احزاب بسیار کم‌هزینه‌تر از مدیریت خروش توده‌ها است.
بر کسی پوشیده نیست که وطن‌پرستان با هر هدف و دیدگاهی مخالف ناآرامی اجتماعی و ناکارآمدی مدیریت کلان هستند؛ اما تحمل فشار توسط شهروندان یک مرز اجتناب‌ناپذیر دارد. اینکه درصورتی‌که هسته سخت قدرت طرح یا برنامه برای حضور احزاب (کاتالیزور و ترانسفورماتور) در ساختار مدیریت کلان تدبیر نکند، بی‌شک صرف‌نظر از خواسته‌ها و دیدگاه‌های وطن‌پرستان و شیفتگان قدرت، فشارهای ناشی از انبوه و انواع چالش‌های اجتماعی و ملی، به‌ویژه معیشتی، به خیابان‌ها منتقل می‌شود.
خیابان‌های ناآرام، رؤیای شیرین دشمنان خارجی و عوامل داخلی آن‌ها برای ایران‌زمین است. در عالم هستی وقوع برخی امور ناممکن هست. یکی از این امور، مدیریت کلان سیاسی (حکمرانی) موفق، کم‌هزینه و کارآمد بدون توجه به خواسته‌ها، نیازها و آرزوهای شهروندان که از طریق احزاب فرموله می‌شود، است.


http://eradehmellat.ir/fa/News/1476/سخن-سردبیری-37-حزب-یا-خیابان-مسأله-این-است
بستن   چاپ