ارتقای فرهنگ پذیرش و نگهداشت گردشگر یک الزام است
برای توسعه گردشگری شهری باید جوانب مختلفی مورد دقت و توجه قرار گیرد؛ مهمترین راهبردها به شرح ذیل است: تقویت عزم و اراده توسعه گردشگری در میان مردم و مسئولین، توسعه گردشگری با تفکر شبکهای، تشکیل نظام مدیریت یکپارچه مقصد، تقویت بازاریابی گردشگری و ارائه و ترویج تصویری مثبت از شهرهای هدف، ارتقای فرهنگ پذیرش و نگهداشت گردشگر، ظرفیت رویدادسازی در شهر، و برندسازی برای شهرهای هدف دارای محصول مستعد برندسازی.
باتوجهبه شرایط حاکم بر هر یک از شهرهای ایران میتوان بررسی کرد که در بزنگاه سفرهای نوروزی، گردشگری شهری باید چه موضوعاتی را محور قرار دهد و ستاد خدمات در بازه زمانی تعریف شده نوروز بایستی مدیریت اجرای صحیح سیاستگذاریها و برنامهها را دنبال کند.
با بررسی برنامههای اعلامی از سوی شهرهایی که خود را برای استقبال از میهمانهای نوروزی آماده میکنند، متوجه میشویم این برنامهها از استانداردهای علمی مطرح در گردشگری شهری برای جذب و ماندگاری گردشگر و مسافر دور است و نیاز به توجه بسیار جهت تحقق رویکردهای و اهداف راهبردی موردنظر دارد.
وجود جاذبههای متنوع در شهرها چون اماکن تاریخی، مراکز فرهنگی، امکانات ورزشی و درمانی، علمی، مراکز خرید و بازارها و ... جزء عاملهای مهم شکلگیری گردشگری شهری است. کلانشهرهایی نظیر تهران، شیراز، اصفهان، همدان و ... با داشتن جاذبههای متعدد و متنوع فرهنگی، تاریخی، طبیعی، درمانی، مذهبی، ورزشی و سیاسی ظرفیت بالایی در جذب گردشگر دارد که در حال حاضر بهره جدی از آن نمیبرند.
بیتوجهی ستاد خدمات سفرهای نوروزی به فرصتها و محدودیتهای حوزه گردشگری شهری
بسیاری از معضلات فعلی شهرهای کشور، از جمله کاهش درآمدهای پایدار شهری، افزایش بیکاری، افزایش آسیبهای اجتماعی، و کاهش نشاط اجتماعی را میتوان از طریق توسعه گردشگری شهری کاهش داد؛ زمانی که برای رسیدن به این رونق صرف میشود قطعاً در سفرهای نوروزی و ستاد خدمات سفرهای نورزی مورد بهرهبرداری قرار خواهد گرفت تا ماحصل این برنامههای مدون چشیده شود اما اکنون با مرور برنامههای ستاد خدمات سفرهای نوروزی شما شاهد چنین برنامههای مدون و دارای سازوکار نیستید!
سازمان گردشگری جهانی نظام گردشگری را به دو بخش اصلی تقسیم میکند؛ بخش اول عوامل تقاضا، شامل بازارهای گردشگری بینالمللی، ملی و منطقهای و ساکنان محلی، و بخش دوم عوامل عرضه که مشتمل بر فعالیتها و جاذبهها، محل اقامت، خدمات و تسهیلات گردشگری، حملونقل، امکانات و تأسیسات زیربنایی و عناصر سازمانی است
مدل دیگر، مدل گان است. گان نظام گردشگری را مبتنی بر دو بخش عرضه و تقاضا میداند؛ در بخش تقاضا، جمعیت علاقهمند و متمکن به انجام سفر و گردش قرار گرفتهاند؛ و بخش عرضه بر عناصر و بخشهای اصلی، همچون جاذبهها، حملونقل، خدمات، مطالعات و تبلیغات، تأکید دارد؛ هر یک از این عناصر در تعامل و ارتباط متقابل با یکدیگر قرار دارند.
برایناساس، ابعاد توسعه گردشگری یک شهر شامل جاذبهها، فرهنگ و آموزش، تأسیسات و خدمات، قوانین و مدیریت، حملونقل و ارتباطات و اطلاعرسانی است که هرکدام از این مؤلفهها، باتوجهبه اسناد برنامهای موجود و نظر نخبگان و صاحبنظران این حوزه، ذیل نقاط قوت و ضعف آن شهر مورد بررسی قرار میگیرد.
حال با بررسی برنامهها متوجه میشویم که شهرهای کشور یا کلانشهرها تا چه میزان بر اساس استانداردهای سازمان گردشگری عمل میکنند برای جذب گردشگر و یا آنکه تا چه میزان در عرضه و تقاضا درست عمل کردهاند که درخواهیدیافت بسیار ضعیف عمل شده و تنها به امور سطحی مانند بزک کردن شهر و اقداماتی همچون گلکاری و ... پرداختهاند و خدمات و تأسیسات زیربنایی و آموزش کمتر موردتوجه قرار گرفته است.
http://eradehmellat.ir/fa/News/1391/سطحینگری-در-ستاد-خدمات-سفرهای-نوروزی-مشهود-است