سال 1400 با تمام فراز و نشیبهایش به پایان رسید و اکنون با دهها بیم و امید در آستانه سال جدید ایستادهایم. در سال گذشته مسائل و اتفاقات بسیاری افتاد؛ بعضی امید را در دل ما همچنان برافروخته نگاه داشت و بعضی ما را بیمناک کرد.
واکسیناسیون سراسری و سرخم کردن حاکمیت به توان علمی دانشمندان برای مقابله با بیماریها، افزایش نسبتاً مناسب پایه حقوق (که قبلاً در سرمقاله نشریه شماره 32 بدان پرداخته بودیم)، گسترش مطالبهگرایی بدون خشونت در عرصههای مختلف صنفی سیاسی، ایجاد مقدمات لازم برای پیوستن ایران به پیمانهای اقتصادی و سیاسی جهانی و تعامل گستردهتر با جهان از نکاتی بودند که نشان دادند علیرغم سختیها و دشواریها میتوان به آینده امید داشت. از طرفی محدودیتهای گسترده برای فعالیت کنشگران سیاسی اجتماعی، محدودسازی ابزارهای ارتباطی چون اینترنت، فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای، بلاتکلیفی سیستم آموزشی و پرورشی کشور در سطوح عمومی و دانشگاهی، بیتوجهی به محیطزیست و منابع طبیعی، تضعیف سازوکارهای انتخاباتی و ... از مواردی بودند که ما را چشم نگران آینده کردند.
در این میان میتوان از مجموعه اتفاقات رخداده چندین آموزه را استخراج کرد تا چراغ راه ما در سالهای آتی باشند:
1. استمرار و پای فشاری بر خواستههایی که حق مردم است نهایتاً متولیان را مجبور میکند که تمکین نمایند.
2. سازماندهی و ساختارسازی و متشکلسازی مناسبترین و کمهزینهترین راه برای ایجاد تغییرات به سود مردم است.
3. گسترش دانش و بالارفتن آگاهی و دوری از خرافات و جهل، بخش ضروری در توسعه یک کشور و رفتن به سمت تعالی و بهروزی است.
شکرسی نشاندن حرف خویش استفاده میکنند و تلاش دارند مردم را به جنگی نابرابر هدایت کنند.
5. اتکا به نیروی خود و نه بیگانگان و غریبهها برای پیشرفت و توسعه کشور