سرمقاله (33): احزاب و مسائل محیط زیستی
سه شنبه 17 اسفند 1400 - 21:53:20
بحث‌وبررسی روی فرایندهای توسعه‌ای مخصوصاً از نوع پایدار آن‌یکی از حوزه‌های بسیار موردتوجه مجامع سیاسی در سطح جهان هست. البته باید به‌خاطر داشت که این تمایل در بین ممالک و مجامع سیاسی فعال در آنها با تفاوت‌هایی عینیت می‌یابد تا جایی که در ممالک توسعه‌یافته بخش بزرگی از منابع مالی هزینه‌ای صرف تحقیق و پژوهش برای مراقبت از محیط‌زیست می‌شود و در جوامعی با شرایط کلی کشور ما بخش بزرگی از منابع به نام صیانت از سلامت محیط‌زیست صرف اقدامات محض سیاسی با تبعیت از اهداف جناحی می‌شود و ازاین‌روست که میزان تخریب و نابودی محیط‌زیست در کشوری با مختصات کشور ما نه‌تنها از چرخه تولید و بازتولید تهدید خارج نمی‌شود بلکه تحت مدیریت و کنترل نیز واقع نمی‌شود
محیط‌زیست چیست؟ بی‌گمان هر محیطی که از مجموعه‌های فیزیکی و زنده در ارتباط با هم تشکیل و در آن زندگی جریان داشته باشد محیط‌زیست نامیده می‌شود و به‌تبع آن هر موجودیتی که بکوشد تا با اختلال در ارتباط مورد اشاره نظم محیط را با تهدید مواجه سازد در عمل موجودیتی را تداعی می‌کند که با زندگی دشمنی می‌ورزد. 
پس اهمیت محیط‌زیست از جهت تداوم زندگی است همان تداومی که موجب شده تا انسان با دست بردن در اوصافی چون گفتگو و خلاقیت به روش‌ها و ابزاری دست بیابد که با استفاده از آنها می‌شود تمدن‌ها را بنیاد گذارد و به انسان آقایی بخشید و یا به عبارتی زمانی می‌توان محیط‌زیست را از طبیعت جدا و بدان مفهوم والایی داد که در شعاع آن رابطه عمیقی بین انسان و طبیعت ایجاد شده باشد و امکان آن فراهم شود که در چرخه تولید و تأمین نیاز که عامل بقا و تعالی انسان و تمدن اوست طبیعت و سلامت آن مورد اهتمام واقع شود تا از این طریق بشود امنیت لازم برای زندگی و تداوم نسل را ممکن ساخت
اجازه بدهید تا موضوع را از منظری دیگر مورد دقت قرار دهیم و با تاکید روی این نکته که انسان دارای مأموریت روشنی است که در آن هدفی جز ساختن و تعالی بخشیدن معنی ندارد ساختن و تعالی بخشیدنی که با فهم و عمل تشکیلاتی آن‌هم به موضوع تدبیر امور حیاتی ممکن شده و زمینه‌ای را ایجاد می‌کند که در آن بهبود و تغییر با کمترین هزینه و خسارت به انجام می‌رسد و هر آنکه در این زمینه دستاوردهای قابل‌اطمینان‌تری داشته باشد در رقابت برای جلب اطمینان و اعتماد عمومی موفق‌تر عمل می‌کند. یعنی آن کسی و یا گروهی که به مردم این اطمینان را بدهد که می‌تواند با شکافتن طبیعت و ترمیم عالمانه آن نیازهای انسان را برآورده سازد به‌یقین می‌تواند مورد اقبال واقع شود و مردم با احساس امنیت از اینکه فردا هم اگر نیازی داشته باشند امکانی برای تأمین آن وجود دارد او را به رهبری و هدایت خویش انتخاب می‌کنند. بله این داستان ممالک توسعه‌یافته است ممالکی که در آن میزان برنامه‌های قابل تحقق محیط زیستی برای احزابش یک برنامه جدی برای جلب اقبال عمومی و افکارعمومی حمایت‌کننده محسوب می‌شود درحالی‌که ما اساساً با چنین فضایی نه آشنایی داریم و نه آشنا شدن با آن را یک ضرورت متناسب با زمان می‌انگاریم زیرا که در فهم ما از رسالت اجتماعی این نکته نهادینه و عمده شده است که “این تنها جان توست که عزیز است و برای حفظش می‌توانی همه چیز را نابود کنی و یا این تنها تویی که بر روی زمین حق حیات داری و بعد از تو چه ارزشی دارد که کسان دیگری بیایند و برای زیستن امکانی داشته باشند” 
برای گذر از چنین باور و برداشت مسلطی راهی نیست جز آنکه در همه برنامه‌ریزی‌های آموزشی و کادرسازی حزبی، کار روی شناساندن بها و ارزش محیط‌زیست و تلاش برای صیانت از آن در دستور کار قرار داشته باشد تا با تهیه خبرنامه‌های آموزشی و یا نوشته‌های دنباله‌دار در ارگان‌های رسمی احزاب تلاش برای عمومی شدن فرهنگ احترام به محیط‌زیست آن‌هم با برنامه‌های حقیقی و نه سیاسی حس علاقه‌مند و احترام به محیط‌زیست عمومی گردد. 
به‌اجمال آنکه ارتباط بین عناصر فیزیکی و موجودات زنده در محیط طبیعی حس و حال زندگی و شادابی را در محیط‌زیست زنده و دائمی می‌کند مشروط بر آنکه دراین‌ارتباط توجه به سهم نسل‌های آینده و منطق هزینه به فایده سمت دهنده و انگیزاننده باشد وگرنه برداشت غیرعقلانی و با منطق تأمین هزینه برای حفظ قدرت سیاسی فردایی را در افق دید قرار می‌دهد که حداقل با کمترین اختلالی در نظم درونی محیط طبیعی جهان چون آواری بر سر مردمان آن فروبریزد و همه آرزو و مطالبه آنها را دفن کند


http://eradehmellat.ir/fa/News/1366/سرمقاله-33-احزاب-و-مسائل-محیط-زیستی
بستن   چاپ