سخن سردبیری (31): تحلیلهای سیاسی بیحاصل
چهارشنبه 20 بهمن 1400 - 08:52:52
|
|
انواع رسانههای مکتوب، مجازی، صوتی و تصویری جمعی، مملو از توصیهها و پیشنهادهای تحلیلگران دلسوز به صاحبمنصبان و صاحبان قدرت است، مبنی بر اینکه، انواع و انبوه چالشهای اجتماعی و ملی در عرصههای گوناگون، چگونه باید حلوفصل شود. اما پرسش اساسی این است که چرا با وجود انبوه تحلیلها و راهکارها در عرصههای گوناگون، فرایندهای تصمیمسازی و تصمیم گبری کلان، پیوسته ناکارآمدتر از گذشته میشوند؟ به بیانی انتظار میرود که اینهمه تحلیلهای و راهکارهای کارشناسانه و دلسوزانه تأثیری بر فرایندهای تصمیمسازی و تصمیمگیری کلان داشته باشد. جاذبه عامل ثبات فیزیکی انسان بر روی زمین هست که بستر تعامل انسان با محیطزیست پیرامون است. هنگامیکه انسان (فضانورد) از جو خارج میشود به دلیل فقدان نیروی جاذبه، در وضعیت معلق قرار میگیرد و درنتیجه تعامل خود با محیط پیرامون را از دست میدهد. به تعبیری میتوان وضعیت تحلیلگران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... را شبیه به شرایط فضانوردان دانست، بدین معنی که انبوهی از تحلیلها در عرصههای سیاسی، روابط خارجه، اقتصاد، آموزشوپرورش، صنعت و ... بهطور روزمره در رسانههای گوناگون منتشر میشود اما حقیقت نامطلوب این است که اینهمه تحلیل، راهکار و توصیه در عرصههای گوناگون کمترین تأثیری بر فرایندهای کلان فوقالاشاره ندارد. شاید سادهترین دلیل خنثی بودن یا فقدان “توان تأثیرگذاری” تحلیلهای بیشمار بر فرایندهای تصمیمسازی و تصمیمگیری کلان، “فقدان نیروی جاذبه” میان تحلیلگران با نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر باشد. فقدان جاذبه همان عدم هدف (اهداف) مشترک میان تحلیلگران میهندوست با نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر است. باتوجهبه بیاثر بودن انبوه تحلیلهای تحلیلگران میهندوست، باید از خود بپرسند که “آیا امکان اجرایی کردن اینهمه توصیه و پیشنهاد، برای مسئولین و صاحبان قدرت وجود دارد؟” پاسخ خیر. چراکه “امکان ساختاری” برای پذیرش و اجرایی کردن انبوه توصیهها وجود ندارد. منظور از امکان ساختاری چیست؟ ساختارها از هر نوعی از جمله ساختارهای سیاسی، محصول برخی اهداف خاص هستند. به عبارتی ساختارها، سازوکار اجرایی تحقق اهداف گوناگون هستند. مثلاً اولین هدف واحدهای صنعتی، ایجاد اشتغال، کسب سود برای صاحبان، تهیه و تأمین انواع نیازهای اجتماعی و ملی و.... است. هدف نهاد آموزشوپرورش تولید و تربیت انسان است. چراکه انسان یک پدیده اجتماعی و نه طبیعی است. هدف نهادهای دفاعی و نظامی حفظ و صیانت از آبوخاک و جغرافیای ایران در مقابل انواع تهدیدات و دشمنان خارجی است، و ... . بنابراین، “عملکرد نهاد یا ساختار مدیریت کلان سیاسی، برآیند مستقیم اهدافی است که حکمرانی برای تحقق آنها ایجاد شده است”. در جهان معاصر خرد بنیاد، کاربردی و معتبرترین هدف (اهداف) ساختار حکمرانی، تحقق منافع جمعی (ملی) است. بنابراین، شرایط اجتماعی و ملی در عرصههای گوناگون، محصول مستقیم اهدافی است که ساختار مدیریت کالان در پی تحقق آنهاست. اگر ساختارهای حکمرانی در جهان معاصر را بهطورکلی به دو دسته تقسیم کنیم، آنگاه میتوان ادعا شود که ساختارهای حکمرانی، یا اهداف جمعی (ملی)، یا اهداف گروهی (جناحی) را دنبال میکنند. ازاینرو، کیفیت زیست اجتماعی برآیند بیقیدوشرط این حقیقت کاربردی و انکارناپذیر است که ساختار مدیریت کلان سیاسی، تبلور و نماینده کدام اهداف (ملی یا جناحی) میباشند. اگر تبیین رابطه علت و معلولی اهداف و ساختار حکمرانی کاربردی تلقی شود، آنگاه، تحلیلها، توصیهها و پیشنهادهایی که “مغایر اهداف ساختارهای سیاسی و مدیریتی” باشند، امکان تحقق آنها برای هیچ عنصر یا نهاد حاکمیتی مقدور نیست. به عبارتی تحلیلها، راهکارها و توصیههایی که مبتنی بر تحقق اهداف ملی هستند، نمیتوانند بر ساختارهای مبتنی بر اهداف غیر ملی اثرگذار باشند. بنابراین، کاربردیتر این است تا بجای انواع تحلیلها، راهکارها، توصیهها و پیشنهادهای برای حلوفصل انبوه و انواع چالشهای ملی و اجتماعی در عرصههای اقتصادی، روابط خارجه، سیاسی و ...، تحلیلگران به تولید و تدبیر توصیهها، راهکارها و پیشنهادهایی برای ملی و کاربردی کردن اهداف و نه اصلاح عملکرد صاحبمنصبان و صاحبان قدرت در عرصههای گوناگون چارهای بیندیشند. به این دلیل ساده که عملکردهای سیاسی در هر سطحی تابع اهداف سیاسی است. تلاش برای تغییر عملکردها سیاسی بدون در نظر گرفتن رابطه عملکردهای سیاسی با اهداف سیاسی حاکی از افسردگی، ناامیدی، محافظهکاری یا عدم صداقت برخی تحلیلگران است.
http://eradehmellat.ir/fa/News/1327/سخن-سردبیری-31-تحلیلهای-سیاسی-بیحاصل
|