وقتی از مردم در مورد حزب میپرسیم، معمولا با انبوهی از پاسخهای نادقیق، نادرست، مبهم روبرو میشیم، حتی گاهی همراه با واکنشهای منفی و نچسب مخاطب. آن بخش از جامعه هم که کمی بیشتر با سیاست درگیر میشه. مثلا اخبار و وقایع سیاسی رو از منابع رسمیتر دنبال میکنه، برداشتی بسیار نارسا از حزب و عضویت در حزب داره. چراکه تنها با شنیدن یا خواندن این متون، نمیشه که حزب رو بقدر کافی شناخت. در نهایت یه بخش خیلی کمجمعیت از جامعه هستن که خودشون عضو یکی از تشکیلات سیاسیاند، حتی اونها هم، نمرهی خیلی درخشانی توی شناخت تحزب نمیگیرن! اما اینها دیگه چرا؟
بخاطر اینکه تشکلهای سیاسی ما در ایران، در مرحلهی پیشاحزبی هستن. یعنی با یک حزب واقعی فاصله دارن. برای همین اعضای یک حزب، قادر نیستن که روابط و مناسبات واقعی تحزب رو، در ایران تجربه کنن، اگر این شهروندان در ردهی اعضای فعال، درگیر حزبی نباشن، درک عمیقی از حزب نخواهند داشت.
بهتره بدونیم؛ اگه در حالتی خوشبینانه و سهلگیرانه، اعضای تمام حزبهای کشور رو دور هم جمع کنیم؛ تعدادشون کمتر از صدهزار نفر میشه! ما حدود 250
تشکیلات ثبت شده داریم اما کمتر از نصف اونها طبق استانداردهای اخیر مجوزشون تمدید شده. از اکثراین احزاب باقیمانده هم، پرتعداد نیستن. از این تعداد اندک هم، نیروهای آشنا و خیلی فعالشون بسیار محدود و رقمی حدود یک دههزارم کل جمعیت کشور رو تشکیل میدن. حالا با این وضعیت، در شرایطی که مردم حزب و تحزب را خوب نمیشناسن، و دغدغه و انگیزهای هم برای شناخت و ارتباط بیشتر ندارن اما غالبا در محافل مختلف واقعی و مجازی، به بحث در مورد سیاسیون و سیاست میپردازن. یا در مورد فایده یا ضرر حزب قاطعانه و جدی، اظهارنظر و حتی توصیه میکنن.
پس لازمه یادآوری کنیم؛ مثل هر پدیدهای، بدون اطلاع دقیق از وظایف، نقش، وضعیت و محدودیتهای اون، نمیشه در موردش داروی یا نقد یا توصیه کرد. از قضا حزب یک پدیدهی بسیار پیچیده است، پیام ما به همه شهروندان عزیزی که اینروزها در محافل مختلف مجازی و واقعی، در مورد سیاست صحبت میکنن این هست که؛ برای توصیف و نقد یک پدیده، لازمه که اول اراده کنیم تا اطلاعات لازم و معتبری در موردش پیدا کنیم و بدون این تلاش، در مورد امور پیچیده، سادهپنداری و سادهگویی نکنیم.