اصلاحات و آرزوهای برباد رفته
دوشنبه 18 بهمن 1400 - 10:30:25
اگر بپذیریم که در جهان علت و معلول‌ها زیست می‌کنیم، آنگاه قابل‌درک خواهد بود که موفقیت‌ها و ناکامی‌های انسانی در عرصه‌های گوناگون به‌عنوان معلول، علت یا علت‌هایی داشته‌اند. بنابراین، انبوه و انواع چالش‌های ملی و اجتماعی که زیستی غیرقابل‌توجیه و توصیفی را برای شهروندان در همه سطوح رقم زده است، می‌طلبد تا پرسش شود، علت یا علت‌های این‌همه چالش چیست؟ قطعاً، این موجز نمی‌تواند پاسخی جامع به این پرسش دهد. تلاش این موجز اشاره بسیار کلی به «یکی» از بنیادی‌ترین علت‌های انبوه چالش‌های اجتماعی است. «عدم توسعه روشنفکری» بنیادی‌ترین علت انبوه و انواع چالش‌های اجتماعی است. بی‌شک مفهوم «عدم توسعه روشنفکری» نیازمند تبیین است. اما محدودیت یک موجز امکان تبیین قابل‌قبول را نمی‌دهد. بنابراین، از طریق یک تمثیل، «عدم توسعه روشنفکری» به‌اختصار تبیین می‌شود. به‌عبارتی «بیشتر روشنفکران وزنه‌بردار و نه فوتبالیست» هستند. حال واقعیت این است که زیست اجتماعی بازی فوتبال و نه وزنه‌برداری است. بی‌شک همین «خودمحوراندیشی» که ریشه‌های فرهنگی و تاریخی دارد، در کنار این حقیقت که «تولید علم» در عرصه‌های گوناگون از جمله مدیریت سیاسی در دیگر کشورها انجام می‌شود، دلیل و علت نگاه نظری و فکری به بیرون از جامعه ملی شد و می‌شود. با این مقدمه تلاش می‌شود تا به‌طورکلی و به‌اختصار «ناکامی‌بخشی» از روشنفکران در عرصه مدیریت سیاسی، تبیین شود. دلیل شکست یا ناکامی اصلاح‌طلبان چیست؟ این تبیین معطوف به اصلاح‌طلبان صادق، بااخلاق و میهن‌دوست و نه آن بخش که اصلاح‌طلبی را مسیر کسب منفعت شخصی تلقی می‌کردند، است. یکی از معضلات جدی و پرهزینه روشنفکری در ایران، درک و تحلیل امور اجتماعی (سیاسی) و انسانی مبتنی بر برخی مفاهیم وارداتی و تلاش برای تولید انواع راهکارها مبتنی بر همین درک و تحلیل‌ها، برای حل‌وفصل انواع چالش‌های اجتماعی است. به‌عبارتی مفاهیم وارداتی همانند گرفتار شدن در باتلاق انواع تلاش‌های دلسوزان را خنثی کرده و می‌کند. مثلاً، بسیاری فعالان اجتماعی و سیاسی، توجهی به این حقیقت کاربردی که مفاهیم به‌ویژه در علوم انسانی و اجتماعی، «تجسم ذهنی امور و پدیده‌های عینی هستند»، ندارند. مفاهیم ریاضی، فیزک، شیمی و... صرف‌نظر از امور تاریخی، فرهنگی، روان‌شناختی در هر جامعه‌ای قابل‌استفاده هستند. اما برخی مفاهیم اجتماعی، سیاسی و... این‌گونه نیستند. به عبارتی مفاهیم (سیاسی و اجتماعی) محصول تعامل اذهان با شرایط عینی انسانی، اجتماعی و مادی است. بنابراین، مفاهیمی که در جوامع بسیار متفاوت از حیث تجربیات تاریخی، فرهنگی، روان‌شناختی و... تولید می‌شود قابل‌استفاده در هر جامعه‌ای نیستند. اگر امور انسانی و اجتماعی را به شکل ساختاری تصور کنیم، آنگاه می‌توان همه ساختارهای شناخته‌شده را به دو نوع یا گونه ساختار تقسیم کنیم. ساختارهای پویا و زنده (رودخانه، گیاهان و...) و ساختارهای غیر متحرک و ساکن (ساختمان، آهن و ...). اینکه امکان دخالت، مدیریت و کنترل در روند و کارکرد ساختارها پویا و زند وجود دارد. اما امکان دخالت، مدیریت و تغییر در ساختارهای ساکن، غیرمتحرک و غیرزنده وجود ندارد. ساختارهای غیر ساکن و غیر پویا دارای طول عمر هستند و بدون توجه به اثرات بیرونی، طول عمر خود را سپری می‌کنند. اگر استدلال فوق منطقی تلقی شود، آنگاه، می‌توان ادعا کرد که انواع ساختارهای اجتماعی اعم از اقتصادی، سیاسی، دفاعی، علمی، آموزشی و... «پیرو منطق ساختارها» می‌باشند. به گواه شواهد تاریخی، نظام‌های سیاسی را می‌توان به دو دسته ساختارهای پویا و ساختارهای ساکن تقسیم کرد. ازاین‌رو، اصلاحات پدیده‌ای متعلق به ساختارهای پویا و نه ساختارهای ساکن است. بنابراین، شکست یا ناکامی اصلاح‌طلبان نتیجه خطای تحلیل مبتنی بر مفاهیم و نظریه‌های وارداتی است. ناکامی اصلاح‌طلبان امری کاملاً منطقی و اجتناب‌ناپذیر بود، چراکه، اصلاح یک ساختار مدیریتی که ستون‌های بتونی در تاریخ، متافیزیک و برخی ایدئولوژی‌های غیرکاربردی دارد، حاکی از غیربومی بودن برخی اذهان (اصلاح‌طلب) است. بنابراین، «خطای اصلاح‌طلبان» که منجر به خنثی شدن آن‌ها از عرصه مدیریت سیاسی شد، تلاش برای تحقق برخی اندیشه‌ها، طرح‌ها و اهداف سیاسی مبتنی بر مفاهیم تولیدشده در جوامع پویا، در جامعه‌ای که مدیریت کلان مبتنی بر ساختار و مفاهیم غیر پویاست، است.

http://eradehmellat.ir/fa/News/1313/اصلاحات-و-آرزوهای-برباد-رفته
بستن   چاپ