از پینوشه تا نرودا تجربه دموکراسی‌خواهی در شیلی
دوشنبه 18 بهمن 1400 - 10:21:44
کشور شیلی همچون بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی چند صد سال مستعمره امپراتوری اسپانیا بود و بعد از چند قیام و شورش عمومی در 18 سپتامبر 1818 موفق به کسب استقلال خود از اسپانیا شد و با تولد جمهوری شیلی، جهان سال‌ها شاهد یکی از پایدارترین دموکراسی‌های خود بود.
در سال 1970 میلادی (1349 شمسی) سالوادور آلنده در چهارمین حضور در انتخابات ریاست جمهوری شیلی بالاخره توانست با فاصله اندک پیروز انتخابات شود و برای اولین بار یک نفر با گرایش‌های مارکسیستی به‌عنوان رئیس‌جمهور یک کشور دموکراتیک انتخاب شد، رئیس‌جمهور آلنده برنامه‌های ملی کردن صنایع کشور و نیز اصلاحات ارضی را که از دوره رئیس‌جمهور سابق، فری مونتالوا، آغاز شده بود با سرعت و شتاب بیشتری پیگیری کرد خصوصاً صنعت مس شیلی را که تا پیش از آن در اختیار شرکت‌های آمریکایی بود با توجه به اختیارات قانونی ملی اعلام کرد.
آمریکا در واکنش به این اتفاقات و البته پیش‌گیری از گسترش جنبش‌های چپ در آمریکا، شیلی رو تحریم گسترده و فلج‌کننده مالی و اقتصادی کرد. آلنده برای مقابله با این تحریم‌ها از شوروی، چین، کوبا و کشورهای اروپای شرقی درخواست کمک کرد اما تقریباً شوروی هیچ کمکی به او نکرد و کمک‌های سایر کشورهای بلوک شرق هم پاسخگوی نیازهای اقتصاد شیلی نبود و بحران اقتصادی شیلی خیلی زود خود را نشان داد و برای نخستین بار در جهان اعتراضات لاس کاسرو (ماهی‌تابه)، ضربه زدن به قابلمه‌های خالی نخست از محله‌های متوسط به بالای سانتیاگو ظهور کرد و به‌سرعت در سایر اقشار جامعه گسترش یافت و آلنده برای اطمینان از مقابله با اعتراضات و شورش‌ها یکی از فرماندهان مورداطمینان خود، ژنرال پینوشه را به‌عنوان فرمانده ارتش شیلی انتخاب کرد.
اما پینوشه مسیری دیگری انتخاب کرد و دو روز پیش از 11 سپتامبر با پیوستن به کودتاچیان، رهبری کودتا علیه آلنده را برعهده گرفت: در جریان این کودتا رئیس‌جمهور آلنده کشته شد، او در آخرین لحظات زندگی خود در پیامی رادیویی گفت: “برای ثبت در تاریخ، من بهای وفاداری مردم را با جانم خواهم پرداخت، به شما با اطمینان می‌گویم که بذری که ما در وجود هزاران هزار شیلیایی کاشته‌ایم تا ابد نخواهد خشکید، آن‌ها قدرت دارند ممکن است بر ما غلبه کنند ولی پیشرفت جامعه را نمی‌توان متوقف کرد، نه با جنایت و نه با زور” و در پایان از مردم و کارگران شیلی که به او اعتماد کرده بودند تشکر کرد.
همچنین بسیاری از هواداران و طرفداران آلنده در جریان کودتا و یا روزهای پس‌ازآن کشته شدند، ویکتور خارا، نوازنده و خواننده ترانه “ملت متحد شکست نمی‌خورد “و بر اساس برخی گمانه‌ها پابلو نرودا شاعر خلقی شیلی از جمله این کشته‌شدگان بودند. تخمین زده می‌شود طی سال‌های حکومت پینوشه بیش از چهل هزار نفر بازداشت و شکنجه شدند و بالای سه هزار تن جان خود را از دست دادند.
پینوشه یک سال بعد بر خلاف تصور کودتاچیان و حامیان سیاسی کودتا خود را رئیس‌جمهور شیلی معرفی کرد و بسیاری از کشورهای جهان غرب با چشم‌پوشی از جنایات رژیم پینوشه او را به رسمیت شناختند حتی جیمی کارتر که در آمریکا با شعارهای حقوق بشری پیروز انتخابات شده بود بر سرکوب گسترده مخالفین در شیلی چشم‌پوشی کرد، سرکوبی که گاه از سطح خود فرد هم فراتر می‌رفت و شامل خانواده او هم می‌شد و البته بعضاً در مرزهای شیلی هم محدود نماند و اورلاندو لتلییر و کارلوس پراتس از مسئولین سابق دولت آلنده در آمریکا و آرژانتین طی سلسله عملیات موسوم به کندور ترور شدند.
پینوشه مسیر اقتصاد شیلی رو به سمت‌وسوی دیگر برد و با استفاده از رهنمودهای شاگردان شیکاگو به جراحی اقتصادی شیلی و طرح تحول اقتصادی پرداخت و سیل خصوصی‌سازی‌ها، مقررات‌زدایی‌ها و کالاسازی‌های خدمات در شیلی بروز کرد و این‌گونه بود که به گفته میلتون فریدمن، معجزه اقتصادی شیلی ظهور کرد و سرانه تولید ناخالص داخلی شیلی طی کمتر از یک دهه بیش از هشتاد درصد رشد کرد ولی طی همین سال‌ها نرخ بیکاری از 4.3 درصد به 22 درصد افزایش پیدا کرد و دستمزدها بیش از 40 درصد از ارزش واقعی خود را از دست دادند تا گفته دیکتاتور محقق شود که شیلی نه کشور پرولترها که کشور مالکین خواهد بود.
نسخه پسران شیکاگو در سال 1982 با چالش‌های جدی مواجه شد، اقتصاد شیلی تحت تأثیر بحران اقتصادی 1980 جهانی دچار رکود شد و اولین تظاهرات بزرگ علیه دیکتاتوری پینوشه در 11 مه 1983 توسط کنفدراسیون کارگران مس برگزار شد، پینوشه برای چند سالی از سیاست‌های نئولیبرالی خود فاصله گرفت اما در سال 1985 مجدداً چرخ اقتصادی شیلی به مدار خود بازگشت و دوباره سیاست‌های نئولیبرالی البته با شدت کمتر اجرا شد.
اما در سیاست داخلی و در سال 1980 پینوشه با نگارش قانون اساسی جدید، زمینه را برای تداوم دیکتاتوری خود آماده می‌کرد، بخشی از مخالفین رژیم به رهبری ادواردو فری مونتالوا، رئیس‌جمهور قبل از آلنده، که نخست از حامیان کودتا بود، سعی کردند مانع از رأی آوردن این قانون اساسی شوند اما همه‌پرسی با 65 درصد آرا رأی آورد و عملاً راه برای تداوم دیکتاتوری پینوشه فراهم شد. دو سال بعد و در سال 1361 شمسی مونتالوا به‌طور غیرمنتظره‌ای پس از یک عملیات جراحی ساده درگذشت و شایعاتی مبنی بر مسمومیت و قتل او در محافل خصوصی نقل می‌شد تا 25 سال بعد پس از نبش قبر، پیدا شدن آثاری از خردل سولفوریک و تالیم در بقایای جسد او مهر تأییدی بود بر آن شایعات و بهمن 1397 دادگاه شش نفر که پنج نفر آن‌ها پزشک بودند را به قتل مونتالوا محکوم کرد هرچند که دو سال بعد این حکم در دادگاه تجدیدنظر لغو شد.
بخشی از رهبران مسیحی آمریکای جنوبی در مواجه با حکومت‌های دیکتاتوری حاکم بر آن کشورها در دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی، الهیات رهایی‌بخش را پایه‌گذاری نمودند یکی از مهم‌ترین این افراد کاردینال خوان فرانسیس فرسنو بود که از همان ابتدای کودتا سعی نمود تا با متحد کردن مخالفین کودتا زمینه گفتگو میان آن‌ها و نیز آن‌ها با حکومت را فراهم نماید.
در سال 1978، 1357 پاپ ژان پل دوم به این عنوان انتخاب شد و البته که تحت تأثیر الهیات رهایی‌بخش طی 104 سفر خود به نقاط مختلف جهان نقش بسزایی در تحولات دموکراسی‌خواهانه در شرق اروپا و آمریکای جنوبی داشت. در اردیبهشت 1366، تقریباً یک سال و نیم پیش از انتخابات تمدید دوره حکومت پینوشه، پاپ به شیلی سفر کرد و از پینوشه خواست که زمینه بازگشت دموکراسی به این کشور را در انتخابات آینده این کشور را فراهم نماید.
در بهمن‌ماه 1366 سیزده گروه مخالف پینوشه موافقت کردند که کمپین نه به پینوشه را در انتخابات سال بعد را تشکیل بدهند و در شهریور سال بعد 17 گروه دیگر نیز به این ائتلاف پیوستند و برای کارزار خود با توجه به تنوع گرایش‌ها و گروه‌ها از سوسیالیست تا دموکرات مسیحی از علامت رنگین‌کمان استفاده کردند که هر رنگ بیانگر یک نوع گرایش سیاسی بود.
همه این تلاش‌ها سبب شد تا در انتخابات 14 مهر 1367 (5 اکتبر 1988) بیش از 56 درصد شیلیایی به تداوم حکومت ژنرال رأی منفی بدهند و یک سال بعد با برگزاری یک انتخابات رقابتی و انتخاب پاتریس آیلوین نامزد ائتلاف هماهنگی احزاب برای دموکراسی (مخالفین پینوشه) دوران گذار به دموکراسی در شیلی آغاز شود. در مذاکرات میان مخالفین و ژنرال بنا شد که ژنرال پست ریاست جمهوری را ترک کند اما همچنان در مقام فرمانده کل قوا بماند و با تصویب قانون عفو عمومی، عملاً امکان محاکمه عادلانه عوامل جنایت‌ها و سرکوب‌های 16 سال قبل شیلی از میان رفت.
آیلوین در سال 1369 (1990) رسماً رئیس‌جمهور شیلی شد و اگرچه نتوانست زمینه را برای برگزاری دادگاه جنایت‌های دوران ژنرال فراهم نماید اما با تشکیل کمیته ملی حقیقت و آشتی به ریاست رائول رتیگ، سفیر شیلی در برزیل در دوران آلنده، شواهد و مدارک بسیاری از جنایت‌ها و سرکوب‌های دوران دیکتاتور را جمع‌آوری و مستند ساخت.
در انتخابات سال 1373 (1994) ادواردو فری روئیز تاگل (پسر فری مونتالوا) نامزد ائتلاف هماهنگی احزاب برای دموکراسی پیروز انتخابات شد. مهر 1377 (اکتبر 1998) ژنرال برای معالجه به انگلستان رفته بود که با شکایت دادگاه اسپانیایی بازداشت شد و بحث برای استرداد او به اسپانیا بیش از یک سال طول کشید، اگرچه احزابی مثل حزب سوسیالیست و برای آزادی از محاکمه پینوشه حمایت کردند و حتی دختر آلنده هم درخواست محاکمه پینوشه را به دادگاه اسپانیا ارائه کرد اما ائتلاف مخالفین پینوشه با این استدلال که ژنرال باید در شیلی محاکمه شود خواهان رد استرداد او به اسپانیا و بازگرداندن او به شیلی شدند و درنهایت شیلی تهدید کرد که در صورت استرداد ژنرال به اسپانیا، شیلی هم علیه مارگارت تاچر، نخست‌وزیر بریتانیا و حامی حکومت پینوشه در کشورهایی مثل آرژانتین یا ایرلند اقدام متقابل خواهد کرد و این‌گونه دولت تونی بلر مجبور به بازگرداندن ژنرال به شیلی شد.
در انتخابات مقدماتی درون ائتلاف در انتخابات سال 1378 (1999) برخلاف دو دور قبل نامزد سوسیالیست‌ها بر نامزد دموکرات مسیحی‌ها پیروز شد و ریکاردو لاگوس در انتخابات ریاست جمهوری هم پیروز انتخابات شد و توانست برخی اصلاحات اجتماعی مثل تصویب قانون بیمه بیکاری، قانون ازدواج مدنی (امکان طلاق قانونی) و گسترش تحقیقات در خصوص جنایات دوره دیکتاتوری را انجام دهد.
سال 1383 (2004) این بار میچله باچله دومین سوسیالیستی بود که از سوی ائتلاف پیروز انتخابات شد، او فرزند آلبرتو باچله از فرماندهان وفادار به آلنده بود که پس از کودتا نخست پدرش بازداشت و شکنجه و در زندان جان باخت و دو سال بعد او و مادرش هم بازداشت و شکنجه و درنهایت تبعید شدند. او سال 1979 مجدداً به شیلی بازگشت و به مبارزه با حکومت ژنرال ادامه داد. در 10 سپتامبر 2006 (19 شهریور 85) دیکتاتور پیر درگذشت. در دوران باچله با وجود اعتراضات دانش‌آموزی به سیستم آموزش‌وپرورش خصوصی (انقلاب پنگوئن‌ها) و بحران ترانسانتیاگو (حمل‌ونقل عمومی) اما به دلیل سیاست‌های تأمین اجتماعی مناسب مثل اجرای قانون همبستگی شیلی (مصوب دوره لاگوس) و نیز حمایت از بازنشستگان با میزان 84 درصد محبوبیت دست‌یافت.
سال 2009 اما برخلاف چهار دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری نامزد نزدیک به پینوشه، پینیه‌را رأی آورد و با این شکست ائتلاف برای دموکراسی به پایان عمر خود رسید و ائتلاف اکثریت جدید با گسترش احزاب عضو (حتی حزب کمونیست شیلی) به‌جای آن تشکیل شد و توانست در انتخابات محلی و شهرداری‌های سال 2012 به پیروزی برسند و حتی پس از 12 سال شهرداری سانتیاگو را از کنترل احزاب راست خارج کند و در انتخابات سال 2013 با معرفی مجدد میچله باچله مجدداً پیروز انتخابات شوند.
دور دوم ریاست جمهوری باچله اما با حاشیه‌های فراوانی همراه بود و افشای فساد خانواده او خصوصاً پسرش میزان رضایت از او را بسیار کاهش داد. مهم‌ترین پروژه دوره دوم او، موزه حقوق بشر سانتیاگو بود که همه مدارک و اسناد مربوط به جنایات دوران پینوشه را به نمایش گذاشت.
سال 2018 اما پینیه‌را توانست بار دیگر پیروز انتخابات شود این بار چرخ روزگار چندان بر وفق مراد او نگشت و اندکی پس از آغاز به کار او اعتراضات و شورش‌های عمومی در شیلی آغاز شد، جرقه این اعتراضات دانش آموزش و دانشجویی به از افزایش قیمت بلیت مترو سانتیاگو شروع شد و به سرعت گسترش یافت و برای نخستین بار پس از دوران پینوشه وضعیت اضطراری و منع آمدوشد شبانه اعلام شد. مترو سانتیاگو اگرچه یکی از پیشرفته‌ترین و البته گران‌ترین متروهای آمریکای جنوبی و جهان است به‌گونه‌ای که برآورد می‌شود هزینه هر نفر در ماه حدود 14 درصد حداقل دستمزد در این کشور است.
 با وجود تلاش دولت برای بازگرداندن کشور به حالت عادی اما اعتراضات همچنان تداوم یافت و احزاب مخالف دولت خصوصاً حزب کمونیست و جبهه متحد از معترضین حمایت کردند و با گسترش اعتراضات کارگران و کارکنان مترو نیز به مخالفین پیوستند و عملاً سیستم حمل‌ونقل عمومی ازکارافتاده بود.
پینیه‌را که در 20 اکتبر 2019 (28 مهر 1398) مخالفین را دشمن دموکراسی و آزادی و صلح خوانده بود مجبور شد دو روز بعد در مصاحبه‌ای تلویزیونی از شنیدن صدای معترضین سخن بگوید و وعده برخی اصلاحات اجتماعی از جمله افزایش حداقل دستمزد به میزان یک‌ششم، بیمه بیماری‌های سخت و تثبیت نرخ انرژی را بدهد.
اما اعتراضات نه‌تنها کاهش نیافت که با پیوستن کامیون‌داران به معترضین عملاً جاده‌های کشور هم به اشغال معترضین درآمد و 25 اکتبر بزرگ‌ترین راهپیمایی مخالفین با بیش از یک‌میلیون و دویست هزار نفر برگزار شد.
پینیه‌را تلاش کرد در 28 اکتبر با تغییر هشت وزیر خود از جمله وزیر کشور، امنیت و دارایی ناآرامی‌ها را کنترل کند اما هیچ تغییر حاصل نشد تا اینکه در ساعات ابتدایی روز 15 نوامبر با توافق جدیدی با احزاب مخالف رسید تا علاوه بر اصلاحات وعده‌داده‌شده قبل، زمینه برای اصلاح قانون اساسی بازمانده از دوران پینوشه را فراهم شود و بروز همه‌گیری کرونا و محدودیت‌های کرونایی به کمک دولت پینیه‌را آمد تا اعتراضات به پایان برسند.
یک سال بعد همه‌پرسی برای نگارش قانون اساسی جدید در شیلی برگزار شد و بیش از هشتاد درصد شرکت‌کنندگان به دو گزینه تدوین قانون اساسی جدید و تشکیل کنوانسیون قانون اساسی رأی مثبت دادند تا در اردیبهشت‌ماه 1400 اعضای این مجلس انتخاب شدند.
در شهریور 1400 مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری شیلی برگزار شد و در این انتخابات برخلاف انتخابات قبل چندین ائتلاف در انتخابات شرکت کرده بودند، در حقیقت این بار مذاکرات برای ائتلاف احزاب چپ‌گرا به نتیجه نرسید و هرکدام از یک کاندیدا حمایت کردند، از میان کاندیداها بوریچ از ائتلاف “من کرامت را تأیید می‌کنم” متشکل از احزاب جبهه گسترده ملی و شیلی دیگنو و کاندیدای حزب راست‌گرای جمهوری‌خواه، خوزه آنتونیو کاست ریست به دور دوم انتخابات رفتند و در دور دوم همه احزاب چپ با حمایت از بوریچ زمینه پیروزی او را در انتخابات ریاست جمهوری فراهم کردند.
طی سال‌های پس از پینوشه با وجود برخی اصلاحات جزئی اما چرخ اقتصاد شیلی هیچ تغییری نکرده و عملاً همان سیاست‌ها با اندکی تعدیل پیاده‌سازی شده است حال باید منتظر بود و دید آیا رهبر سابق جنبش دانشجویی این کشور می‌تواند به شعارها و وعده‌های انتخاباتی خود عمل کند یا نه؟


http://eradehmellat.ir/fa/News/1312/از-پینوشه-تا-نرودا-تجربه-دموکراسی‌خواهی-در-شیلی
بستن   چاپ